۱۳۹۸ آذر ۵, سه‌شنبه

آخوندها و اعتراضات آبان ۹۸

اعتراضات خونین آبان ۹۸

نگاهی به رویدادهای اخیر کشور و بازبینی اعتراضات خونین ملت به گران شدن بنزین، نشان می دهد که سازمانهای امنیتی حکومت اسلامی احتمال این اعتراضات را می داده اند و برای رویارویی با آن نیز کمابیش آماده بوده اند. حتی به نظر می رسد که نهادهایی از حکومت در به راه انداختن ناآرامی ها و بویژه آتش زدن بانک ها دست داشته اند و برای هدایت و مدیریت آن از پیش برنامه ریزی کرده بودند. اگر این احتمال درست باشد آنگاه این پرسش پیش می آید که چرا حکومت می خواسته این اعتراضات را راه بیاندازد و چرا اکنون؟

برای پاسخ دادن به این پرسش باید به اعتراضات سالهای گذشته نگاه انداخت و نحوه رویارویی حکومت با آنها را دید. افزون بر آن باید واکنش غرب در این رابطه را زیر ذره بین گذاشت و با دقت لازم و کافی به آن نگریست.

دیگر کمتر کسی است که نداند غرب در به وجود آمدن حکومت اسلامی و قدرت گرفتن روحانیت شیعه در ایران نقشی مهم و کلیدی را بازی کرده است. این که چرا غرب خواهان این کار بوده، فرصت دیگری را می طلبد ولی کوتاه سخن این است که غرب (به درست و یا به نادرست) بر این باور است، که یک ایران یکپارچه و پیشرفته، می تواند به تهدیدی برای منافع راهبردی آنها در منطقه تبدیل شود. برای پیشگیری از آن نیز، آنها دریافته اند که یک حکومت غیر ملی و دینی که بتواند منافع ملی را قربانی منافع دینی کند، بهترین راه حل است.

غرب (اروپا و آمریکا تا پیش از آمدن ترامپ) از یک سو، نمی خواهد که حکومت اسلامی بر مشکلاتش پیروز شود و به همین دلیل نیز هرگاه لازم می بیند آن را به روش های گوناگون زیر فشار قرار می دهد تا آن را ضعیف و ناتوان نگاه دارد. ولی از سوی دیگر هم نمی خواهد که این حکومت سرنگون شود و راه را برای یک تغییر بنیادین در ایران باز نماید.

غرب با همه شعارهای دمکراسی خواهانه و مخالفت های ظاهریش با حکومت اسلامی، آن را بر دیگر اشکال حکومت در ایران ترجیح می دهد. در واقع غرب خواهان یک حکومت دینی نابسامان و ناتوان در ایران است که به آسانی قابل کنترل باشد. این سیاست ر آنها توانستند در چهل سال گذشته ادامه دهند و حکومت اسلامی را در ایران سرپا نگاه دارند. همه سیاستهای غرب در رابطه با ایران بر پایه همین اصل گذاشته شده است.

این روند همچنان ادامه داشت تا این که ترامپ به ریاست جمهوری رسید. سیاست و روش های ترامپ آن اندازه با روسای پیشین آمریکا تفاوت دارد که به آسانی می شود از یک انقلاب خاموش سخن به میان آورد. این تفاوت را بهتر از هر جای دیگر، در تغییر سیاست آمریکا نسبت به حکومت اسلامی و طرز دید ترامپ نسبت به آخوندهای حاکم بر ایران می توان دید.

ترامپ برخلاف اروپایی ها بر این باور است که یک ایران مدرن و پیشرفته هم به سود آمریکاست و هم شایستگی ملت ایران را دارد. او به روشنی آخوندها را دزدهایی خطاب می کند که از دارایی های ایران می دزدند و خرج تروریست های لبنانی و فلسطینی می کنند. او برخلاف ماکرون و مرکل نه تنها هیچ تمایلی بر ادامه حکومت اسلامی در ایران ندارد بلکه آن را بر ضد منافع آمریکا و ملت ایران نیز می داند.

آخوندهای حاکم بر ایران نیز به خوبی این تغییر را دریافته اند و پی برده اند که تهدیدهای ترامپ برخلاف امثال اوباما و کلینتون، یک خطر جدی است. آخوندها در ضمن دریافته اند که واکنش ترامپ نسبت به اعتراضات ملت ایران بسیار متفاوت خواهد بود.

از سوی دیگر می دانیم که جنبش ها، عموما حالت سیکلی دارند. به این معنی که فشار ناشی از مشکلات در گذر زمان، رو به بالا می گذارد و در دل ملت انباشته می شود تا به نقطه انفجار برسد. سپس این فشار، چه جنبش به هدف برسد و چه سرکوب شود، رو به پایین می گذارد و از آن کاسته می شود.

این ویژگی را در بیشتر جنبش ها چه در گذشته و چه هماکنون می توان مشاهده نمود. جنبش ملت ایران در سال های ۸۸ و ۹۶ و ادامه آن در سال ۹۸ نمونه ای از آن است. برخی بر این باورند که با شناخت دقیق جنبش و به کارگیری روش های متناسب با آن می توان تا اندازه ای این سیکل را مدیریت کرد و از قدرت آن کاست.

به نظر می رسد که آخوندهای حاکم بر ایران بر این باور بوده اند که اعتراضات، دیر یا زود خواهند آمد و می خواسته اند که آن را مدیریت کنند. آنها زمان کنونی را بهترین فرصت برای انجام این کار به شمار اورده بودند. بویژه این که ترامپ خود هم اکنون زیر فشار قرار دارد و به دلیل انتخابات آینده نیز نمی تواند ریسک چندانی به خرج دهد.
برای آخوندها روشن شده بود که هزینه اعتراضات در شرایط کنونی بارها سبک تر از تظاهرات در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ خواهد بود. به همین دلیل نیز بدون پروا بهای بنزین را بالا بردند و دانسته زمینه ناخرسندی ملت را هموار کردند. این که نیروهای امنیتی اینجا و آنجا در آتش زدن بانک ها و ایجاد درگیری فعال بوده اند، از روی بی برنامگی نبوده بلکه همه از پیش برنامه ریزی شده بودند.

آخوندها با این کار می خواستند که (بخشی از) فشار انباشته شده در ملت را خالی کنند و با مدیریت اعتراضات نقطه اوج سیکل را یکی دو سال به پیش بکشند. آنها حساب همه جای کار را کرده بودند.

آنها حساب همه جای کار را کرده بودند. تنها ایراد کار این بود که آنها هیچگاه نمی پنداشتند و پیش بینی نکرده بودند که ملت جان به لب رسیده این گونه بی پروا و بدون ترس خطر را به جان بخرد و به خشونت های آنها پاسخ گوید. آخوندها نمی دانستند که با گونه دیگری از اعتراضات روبرو خواهند شد. دلیل تعداد بالای کشته شدگان در اعتراضات اخیر نیز در همین نکته نهفته است.

واقعیت این است که نسل و گونه دیگری از اعتراض کنندگان پا به میدان گذاشته است که آخوندها تا کنون با آن روبرو نبوده اند و روش کنترل آن را نمی دانند.

دور سپسین (بعدی) تظاهرات به احتمال بسیار در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ خواهد بود. با توجه به آنچه که در پیش گفته شد، این تظاهرات می توانند نقش مهم و سرنوشت سازی را بازی کنند و زمینه را برای یک تغییر بنیادین در ایران هموار سازند.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Ākhundhā va eeterāzāte Ābān 98

Eetrāzāte khunine Ābān 98


Negāhi be ruydādhāye akhire keshvar va bāzbiniye eeterāzāte khunine mellat be gerān shodane benzin, neshān midahad ke sāzmānhāye amniyatiye Hokumate Eslāmi ehtemāle in eeterāzāt rā midādeand va barāye ruyāruyi bā ān niz kamābish āmāde budeand. Hattā be nazar miresad ke nahādhāyi az hokumat dar be rāh andākhtane nāārāmihā va beviĵe ātash zadane bānkhā dast dāshteand va barāye hedāyat va modiriyate ān az pish barnāmerizi karde budand. Agar in ehtemāl dorost bāshad, āngāh in porsesh pish miāyad ke cherā hokumat mikhāste in eeterāzāt rā rāh biandāzad va cherā aknun?

Barāye pāsokh dādan be in porsesh bāyad be eeterāzāte sālhāye gozashte negāh andākht va nahveye ruyāruyiye hokumat bā ānhā rā did. Afzun bar ān bāyad vākoneshe Gharb dar in rābete rā zire zarrebin gozāsht va bā deqqate lāzem va kāfi be ān negarist.

Digar kamtar kasi ast ke nadānad Gharb dar be vojud āmadane Hokumate Eslāmi va qodrat gereftane rouhāniyate Shiye dar Irān naqshi mohem va keldi rā bāzi karde ast. Touzihe in ke cherā Gharb khāhāne in kār bude, forsate digari rā mitalabad vali kutāhe sokhan in ast Gharb (be dorost va yā be nādorost) bar in bāvar ast ke yek Irāne yekpārche va pishrafte, mitavānad be tahdidi barāye manāfeye rāhbordiye ānhā dar Mantaqe tabdil shavad. Barāye pishgiri az ān niz, ānhā daryāfteand ke yek hokumate gheyre melli va dini ke betavānad manāfeye melli rā qorbāniye manāfeye dini konad, behtarin rāhehal ast.

Gharb (Urupā va Āmrikā tā pish az āmadane Trump) az yek su namikhāhad ke Hokumate Eslāmi bar moshkelātash piruz shavad va be hamin dalil niz har gāh lāzem mibinad ān rā be raveshhāye gunāgun zire feshār migozārad tā ān rā zayif va nātavān negāh dārad. Vali az suye digra ham namikhāhad ke in hokumat sarnegun shavad va rāh rā barāye yek taghyire bonyādin dar Irān bāz namāyad.

Gharb bā hameye shoārhāye demokrāsi khāhāne va mokhālefathāye zāheriash bā Hokumate Eslāmi, ān rā bar digar ashkāle hokumat dar Irān tarjih midahad. Darvāqe Gharb khāhāne yek hokumate diniye nābesāmān va nātavān dar Irān ast ke be āsāni qābele kontorol bāshad. In siāsat rā ānhā tavānesytand dar chehel sāle gozashte edāme dahand va Hokumate Eslāmi rā dar Irān sarepā negāh dārand. Hameye siāsathāye Ghrb dar rābete bā Irān bar pāyeye hamin asl gozāshte shode ast.

In ravand hamchonān edāme dāsht tā in ke Trump be riāsate jomhuri resid. Siāsat va raveshhāye Trump ān andāze bā roasāye pishine Āmrikā tafāvot dārad ke be āsāni mishavad az yek enqelābe khāmush sokhan be miān āvard. In tafāvot rā behtar az har jāye digar, dar taghyire siāsate Āmrikā nesbat be Hokumate Eslāmi va tarze dide Trump nesbat be ākhundhāye hākem bar Irān mitavān did.

Trump barkhalāfe Urupāyihā bar in bāvar ast ke yek Irāne modern va pishrafte ham be sude Āmrikāst va ham shāyestegiye mellate Irān rā dārad. U be roushani ākhundhā rā dozdhāyi khatāb mikonad ke az dārāyihāye Irān midozdand va kharje trroristhāye Lobnāni va Felestini mikonand. U barkhalāfe Macron va Merkel na tanhā tamāyoli bar edāmeye Hokumate Eslāmi dar Irān nadārad, balke ān rā barzedde manāfeye Āmrikā va mellate Irān niz mi dānad.

Ākhundhāye hākem bar Irān niz be khubi in taghyir rā daryāfteand va pey bordeand ke tahdidhāye Trump barkhalāfe amsāle Obama va Clinton, yek khatare jeddi ast. Ākhundhā dar zemn daryāfteand ke vākoneshe Trump nesbat be eeterāzāte mellate Irān besyār motafāvet khāhad bud.

Az suye digar midānim ke jonbeshhā omuman hālate sikli dārand. Be in maani ke feshāre nāshi az moshkelāt dar gozare zamān bālā miravad va dar dele mellat anbāshte mishavad tā be noqteye enfejār beresad. Sepas in feshār, che jonbesh be hadaf beresad va che sarkub shavad, ru be pāyin migozārad va az ān kāste mishavad.
In viĵegi rā dar bishtare jonbeshhā che dar gozashte va che hamaknun mitavān moshāhede nemud. Jonbeshe mellate Irān dar sālhāye 88 va 96 va edāmeye ān dar sāle 98 nemuneyi az ān ast. Barkhi bar in bāvarand ke bā shenākhte daqiqe jonbesh va be kārgiriye raveshhāye motanāseb bā ān mitavān tā āndāzeyi in sikl rā modiriyat kard va az qodrate ān kāst.

Be nazar miresad ke ākhundhāye hākem bar Irān bar in bāvar budeand ke eeterāzāt, dir yā zud khāhand āmad va mikhāsteand ke ān rā modiriyat konand. Ānhā zamāne konuni rā behtarin forsat barāye anjāme in kār be shoāmr āvarde budand. Beviĵe in ke Trump khod hamaknun zire feshār qarār dārad va be dalile entekhābāte āyande niz namitavānadriske chandāni be kharj dahad.
Barāye ākhundhā roushan shode bud ke hazineye eeterāzāt dar sharāyete konuni bārhā saboktar az tazāhorāt dar doure dowome riāsate jomhuriye Trump khāhad bud. Be hamin dalil niz bedune parvā bahāye benzin rā bālā bordand va dāneste zamineye nākhorsandiye mellat rā hamvār kardand. In ke niruhāye amniyati injā o ānjā dar ātash zadane bānkhā va ijāde dargiri faāl budeand, az ruye bibarnāmegi nabude, balke hame az pish barnāmerizi shode budand.

Ākhundhā bā in kār mikhāstand ke (bakhshi az) feshāre anbāshte shode dar mellat rā khāli konand va bā modiriyate eeterāzāt noqteye ouje sikl rā yeki do sāl be pish bekeshand.

Ānhā hesābe hameye jāye kār rā karde budand. Tanhā irāde kār in bud ke ānhā hichgāh namipendāshtand va pishbini nakarde budand ke mellate jān be lab reside in gune biparvā va bedune tars khatar rā be jān bekharad va be khoshunathāye ānhā pāsokh guyad. Ākhundhā namidānestand ke bā guneye digari az eeterāzāt ruberu khāhand shod. Dalile teedāde bālāye koshte shodegān dar eeterāzāte akhir niz dar hamin nokte nohofte ast.

Vāqeiyat in ast ke nasl va guneye digari az eeterāz konandegān pā be meydān gozāshte ast ke ākhundhā tā konun bā ān ruberu nabudeand va raveshe kontrole ān rā namidānand.

Doure sepasine (baadiye) tazāhorāt be ehtemāle besyār dar doure dowome riāsate jomhuriye Trumpkhāhad bud. Dar in surat, bā tavajjoh be ānche ke dar pish gofte shod, in tazāhorāt mitavānand naqshe mohem va sarneveshtsāzi rā bāzi konand va zamine rā barāye yek taghyire bonyādin dar Irān hamvār sāzand.


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________

۱۳۹۸ شهریور ۴, دوشنبه

در خاور میانه چه می گذرد؟

آیا اختلاف میان آمریکا و فرانسه به سود ملت ایران می انجامد؟

آنچه که هم اکنون در منطقه خاور میانه می گذرد بخشی از تغییرات گسترده ای است که پس از برگزیده شدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، در سیاست خارجی این کشور رخ داده است.

اگر کمی به رویداهای پیشین در منطقه و بویژه انقلاب ۵۷ در ایران نگاه بیاندازیم در می یابیم که چرا این منطقه دستخوش رویدادهایی است که هم اکنون شاهد آن هستیم.

واقعیت این است که انقلاب ۵۷ و برنامه به قدرت رساندن روحانیت شیعه در ایران را فرانسه پایه گذاری کرد. ایده این انقلاب در اندیشکده های فرانسه شکل گرفت و زمینه چینی این انقلاب ویران کننده را فرانسه انجام داد. دیگر تردیدی به جا نمانده است که درباریان، وزرا و وکلای فرانکوفیل ایرانی (که بیشتر آنها تحصیل کرده فرانسه بودند) نقش بسزایی در شکل گیری و گسترش این رویداد مهم تاریخی در ایران بازی کردند.

فرانسه با نفوذ در همه زمینه های قدرت (حکومت) در ایران پیش از انقلاب، از یک سو مستقیم و غیر مستقیم در هدایت سیاست های کشور نقش بازی می کرد و از سوی دیگر با نفوذ و جذابیتی که در گروههای مخالف شاه داشت، توانست انقلاب را گام به گام به پیش ببرد و عملا کنترل آن را در دست بگیرد.

این فرانسه بود که در حساس ترین بخش از انقلاب، خمینی را به نوفل لوشاتو آورد و زیر بال خود گرفت و در واقع با تضمین کردن امنیت او و یارانش، زمینه ای را فراهم آورد تا خمینی به رسانه های بزرگ و فراگیر دنیا دست بیابد و از آنها به عنوان بلندگویی برای پیشبرد انقلاب ویران کننده خود بهره برداری کند.

این فرانسه بود که سبب شد تا فرانکوفیل های دارای قدرت در دربار مانند فرح دیبا و دیگران، شاه را تشویق به ترک ایران کنند و با این کار عملا میدان را برای خمینی و یارانش خالی بگذارند.

این فرانسه بود که سبب شد تا فرانکوفیل شاپور بختیار، با اعتمادی که به سیاستمداران فرانسوی و پیامهای چپ و راست آنها داشت، نه تنها از ورود خمینی به کشور پیشگیری نکند، که درواقع زمینه آن را نیز فراهم آورد.

این فرانسه بود که خمینی را سوار بر ایرفرانس کرد و به ایران آورد و به جان ملت ایران انداخت. سپس نیز با دمیدن در بوق وکرنا، پرواز او به ایران را به یک پیروزی بزرگ برای آخوندها تبدیل نمود. آن فرتور مشهوری که مهماندار فرانسوی (که درواقع مامور اطلاعاتی فرانسه بود) را با اقتدار در حال یاری کردن خمینی گجستک به هنگام پایین آمدن از پلکان هواپیما نشان می داد را فرانسوی ها، برابر با برنامه ای که از پیش تعیین کرده بودند به پیش برده و آن را در رسانه های دنیا پخش نمودند و بدین وسیله نه تنها از لحاظ روانی به خمینی اعتبار بیشتری دادند بلکه در واقع دولت وقت ایران را نادیده گرفته و غیرمستقیم اعلام کردند که می خواهند از خمینی و ایده های ویرانگر او پشتیبانی نمایند.

این فرانسه بود که با تلاش های خستگی ناپذیر خود توانست دیگر کشورهای غربی را متقاعد کنند که حکومت شاه دارد به تهدیدی برای منافع غرب تبدیل می شود و سرنگونی او، بهترین راه حل و به سود همه است.

فرانسه توانست با تاثیر گذاشتن بر دیگر کشورهای مهم غربی، آنها را با خود همراه کند. بویژه جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا که آدمی ضعیف و بی تجربه بود تحت تاثیر فرانسه قرار گرفت و با سر دادن شعارهایی مانند حقوق بشر عملا شاه را زیر فشار گذاشت و سبب شد تا آتش شورش و آشوبهای انقلاب در ایران بالا بگیرد. همکاری های آلمان و انگلستان، از جمله تبدیل شدن رادیو بی بی سی به کانون سخن پراکنی خمینی را نیز، باید در همین چارچوب نگریست.

فرانسه از انقلاب ۵۷ در ایران بیش از هر کشور دیگری سود برد. هیچ کدام از سیاستهای حکومت اسلامی از همان آغاز تشکیل تاکنون را نمی توانید پیدا کنید که به زیان فرانسه پایان یافته باشد، حتی اگر در ظاهر نیز چنین به نظر بیایند.

پس از انقلاب ویرانگر ۵۷ نفوذ فرانسه در ایران نه تنها کمتر نشد که حتی گسترش بیشتری نیز یافت و بر دامنه آن نیز افزوده گشت. کانون های نفوذ این کشور توانستند با ایجاد روابط پیچیده و مهار کننده خود همانند گذشته بر سیاست های خارجی و داخلی ایران تاثیر بگذارند و از آن برای پیشبرد منافع راهبردی خود بهره برداری کنند. بیشتر دست درکاران حکومت اسلامی، از وکیل و سفیر گرفته تا وزیر و رئیس جمهور، از ابوالحسن بنی صدر گرفته تا حسن روحانی، تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم فرانسه بوده اند و شماری از آنها از جمله فرانکوفیل های پیدا و پنهانی بوده اند که خواسته و ناخواسته در جهت منافع فرانسه گام برداشته اند.

کوتاه سخن این که فرانسه، چه پیش و چه پس از انقلاب ۵۷ نقش مهمی را در تغییر و تحولات ایران بازی کرده است و به هیچ روی نمی توان تاثیر سیاست های این کشور در ایجاد نابسامانی های کنونی در ایران را نادیده گرفت.

در این میان نقش آمریکا درخور توجه بسزایی است. روسای جمهور آمریکا، از کارتر گرفته تا اوباما نقش فرانسه در ایران را کمابیش پذیرفته و خواسته یا ناخواسته با آن به عنوان یک واقعیت موجود، کنار آمده بودند و از خود تمایلی برای تغییر در آن نشان نمی دادند.

تا این که ترامپ آمد... با آمدن ترامپ، همه چیز دگرگون شد.

ترامپ برخلاف روسای جمهور پیشین نمی خواهد چشم بسته نقش فرانسه در ایران را بپذیرد. او سیاستهای فرانسه در ایران را برخلاف منافع ملی آمریکا می داند و در صدد است تا آن را تغییر دهد. آمریکا دیگر نمی خواهد که در مورد ایران پیوسته هزینه بپردازد و به هنگام بهره برداری کشور دیگری (فرانسه) سود آن را ببرد. ترامپ بر این باور است که یک حکومت غیر دینی و مدرن در ایران هم به سود آمریکاست و هم شایستگی بیشتری برای حکومت کردن بر کشور و ملت ایران دارد.

از سوی دیگر فرانسه می کوشد تا روند کنونی را ادامه دهد و همچنان گذشته نقش خود را در ایران بازی کند. حتی اگر این کار به بهای ویرانی هرچه بیشتر ایران و سیاهروزی هرچه بیشتر ملت ایران بیانجامد.

تردیدی نیست که عوامل دیگری از جمله سیاستهای روسیه، انگلستان، چین و ... در تحولات منطقه نقش دارند ولی آنچه که هم اکنون در خاور میانه و بویژه در ایران می گذرد، همه حول همین محور می چرخند و سرانجام به همین کشمکش بر می گردند.

در این میان نقش ملت ایران است که باید میان این دو، یکی را برگزیند و ببیند منافع ملی خود به سیاست کدام کشور نزدیکتر است و در چارچوب کدام سیاست است که می تواند پیشرفت، آزادی و دمکراسی نسبی را برای نسل کنونی و نسل آینده کشور تامین نماید.

این که زدوبندهای پشت پرده، اوضاع را به کدام سو ببرند چندان پیدا نیست. پیدا هم نیست که آمریکای پاتریوت تا به کجا می تواند با منافع ملی ایرانیان همراه باشد. چندان پیدا نیست. ولی آنچه پیداست این است که سیاستهای فرانسه گلوبالیست در مورد ایران، تا کنون بر ضد منافع ملی ایران و ایرانیان بوده است.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Dar Khāvare Miāne che migozarad?

Āyā ekhtelāf miāne Āmrikā va Farānse be sude
mellate Irān mianjāmad?


Ānche ke hamaknun dar mantaqeye Khāvare Miāne migozarad, bakhshi az taghyirāte gostardeyi ast ke pas az bargozide shodane Trump be riāsate jomhuriye Āmrikā, dar siāsate khārejiye in keshvar rokh dāde ast.

Agar kami be ruydādhāye pishin dar mantaqe va beviĵe Enqelābe 57 da Irān negāh biandāzim, darmiyābim ke cherā in mantaqe dastkhoshe ruydādhāyi ast ke hamaknun shāhed ān hastim.

Vāqeiyat in ast ke Enqelābe 57 va barnāmeye be qodrat resāndane rouhāniyate Shiye dar Irān ra Farānse pāyegozāri kard. Ideye in enqelāb dar andishekadehāye Farānse shekl gereft va zaminechiniye in enqelābe virān konande rā farānse anjām dād. Digar tardidi be jā namānde ast ke darbāriān, vozarā va vokalāye frānkofile Irāni (ke bishtare ānhā tahsilkardeye Farānse budand) naqshe besazāyi dar sheklgiri va gostareshe in ruydāde mohemme tārikhi dar Irān bāzi kardand.

Farānse bā nofuz dar hameye zaminehāye qodrat (hokumat) dar Irāne pish az Enqelāb, az yek su mostaqim va gheyre mostaqim dar hedāyate siāsathāye keshvar naqsh bāzi mikard va az suye digar bā nofuz va jazzābiyati ke dar goruhhaye mokhālefe Shāh dāsht, tavānest Enqelāb rā gām be gām be pish borde va amalan kontorole ān rā dar dast begirad.

In Farānse bud ke dar hassāstarin bakhsh az enqelāb, Khomeyni rā be Neauphle-le-Château āvard va zire bāle khod gereft va dar vāqe bā tazmin kardane amniyate u va yārānash, zamineyi rā farāham āvard tā Khomeyni be resānehāye bozorg va farāgire donyā dast biābad va az ānhā be onvāne bolandguyi barāye pishborde enqelābe virān konandeye khod bahrebardāri konad.

In Farānse bud ke sabab shod tā frānkofilhāye dārāye qodrat dar darbār mānande Farah Dibā va digarān, Shāh rā tashviq be tarke Irān konand vā bā in kār amalan meydān rā barāye Khomeyni va yārānash khāli begozārand.

In Farānse bud ke sabab shod tā frānkofil Shāpur Bakhtiār, bā eetemādi ke be siāsatmadārāne Farānsavi va payāmhāye chap o rāste ānhā dāsht, na tanhā az vorude Khomeyni be keshvar pishgiri nakonad , ke dar vāqe zamineye ān rā niz farāham āvarad.

In Farānse bud ke Khomeyni rā savār bar Air France kard va be Irān āvard va be jāne mellate Irān andākht. Sepas niz bā damidane dar buq o karnā, parvāze u be Irān rā be yek piruziye bozorg barāye ākhundhā tabdil nemud. Ān farture mashhuri ke mehmāndāre Farānsavi (ke dar vāqe maamure ettelāātiye Farānse bud) rā bā eqtedār dar hāle yāri kardane Khomeyniye gojastak be hangāme pāyin āmadan az pellekāne havāpeymā neshān midād, rā Farānsavihā barābar bā barnāmeyi ke az pish tayin karde budand be pish borde va ān rā dar resānehāye donyā pakhsh nemudand va bedin vasile na tanhā az lahāze ravāni ba Khomeyni eetebāre bishtari dādand balke dar vāqe doulate vaqte Irān rā nādide gerefte va gheyre mostaqim eelām kardand ke mikhāhand az Khomeyni va idehāye virāngare u poshtibāni nemāyand. In Farānse bud ke bā talāshhāye khastegi nāpazire khod tavānest digar keshvarhāye Gharbi rā motaqāed konad ke hokumate Shāh dārad be tahdidi barāye manāfeye Gharb tabdil mishavad va sarneguniye u, behtarin rāhe hal va be sude hame ast.

Farānse tavānest bā taasir gozāshtan bar digar keshvarhāye mohemme Gharbi, ānhā rā bā khod hamrāh konad. Beviĵe Jimmy Carter, raisjomhure vaqte Āmrikā ke ādami zayif va bitajrobe bud tahte taasire Farānse qarār gereft va bā sar dādane shoārhāyi mānande hoquqe bashar, amalan Shāh rā zire feshār gozāsht tā ātashe shuresh va āshubhāye enqelāb dar Irān bālā begirad. Hamkārihāye Ālmān va Engelestān, az jomle tabdil shodane Rādio BBC be kānune sokhan parākaniye Khomeyni rā niz bāyad dar hamin chārchub negarist.

Farānse az Enqelābe 57 dar Irān bish az har keshvare digari sud bord. Hich kodām az siāsathāye Hokumate Eslāmi az hamān āghāze tashkil tā konun rā namitavānid peydā konid ke be ziāne Farānse pāyān yāfte bāshad, hattā agar dar zāher niz chonin be nazar biāyand.

Pas az Enqelābe virāngare 57, nofuze Farānse dar Irān na tanhā kamtar nashod ke haatā gostareshe bishtari niz yāft va bar dāmaneye ān niz afzude gasht. Kānunhāye nofuze in keshvar tavānestand bā ijāde ravābete pichide va mahār konandeye khod, hamānande gozashte bar siāsathāye khāreji va dākheliye Irān taasir begozārand va az ān barāye pishborde manāfeye rāhbordiye khod bahrebardāri konand. Bishtare dastdarkārāne Hokumate Eslāmi, az vakil o safir gerefte tā vazir o rayisjomhur, az Abolhasan Banisadr gerefte tā Hasan Rouhāni, tahte taasire mostaqim va gheyre mostaqime Farānse budeand va shomāri az ānhā az jomle frānkofilhāye peydā o penhāni budeand ke khāste va nākhāste dar jahate manāfeye Farānse gām bardāshteand.

Kutāhe sokhan in ke Farānse, che pish va che pas az Enqelābe 57 naqshe mohemmi rā dar taghyir o tahawolāte Irān bāzi karde ast va be hich ruy namitavān taasire siāsathāye in keshvar dar ijāde nābesāmānihāye konuni dar Irān rā nādide gereft.

Dar in miān naqshe Āmrikā darkhore tavajjohe besazāyi ast. Roasāye jomhure Āmrikā, az Carter gerefte tā Obāmā, naqshe Farānse dar Irān rā kamābish pazirofte va khāste yā nākhāste bā ān be onvāne yek vāqeiyate moujud, kenār āmade budand va az khod tamāyoli barāye taghyire dar ān neshān namidādand.

Tā in ke Trump āmad… Bā āmadane Trump hame chiz degargun shod.

Trump bar khalāfe roasāye jomhure pishin namikhāhad chashm baste naqshe Farānse dar Irān rā bepazirad. U siāsathāye Farānse dar Irān rā bar khalāfe manāfeye melliye Āmrikā midānad va dar sadad ast tā ān rā taghyir dahad. Āmrikā digar namikhāhad ke dar mourede Irān peyvaste hazine bepardāzad va be hamgāme bahrebardāri keshvare digari (Farānse) sude ān rā bebarad. Trump bar in bāvar ast ke yek hokumate gheyre dini va modern dar Irān ham be sude Āmrikāst va ham shāyestegiye bishtari barāye hokumat kardan bar keshvar va mellate Irān dārad.

Az suye digar Farānse mikushad tā ravande konuni rā edāme dahad va hamchonān gozashte naqshe khod rā dar Irān bāzi konad. Hattā agar in kār be bahāye virāniye harche bishtare Irān va siāhruziye harche bishtare mellate Irān bianjāmad.

Tardidi nist ke avāmele digari az jomle siāsathāye Russiye, Engelestān, Chin va … dar tahawolāte Mantaqe naqsh bāzi mikonand, vali ānche ke hamaknun dar Khāvare Miāne va beviĵe dar Irān migozarad, hame houle hamin mehvar micharkhand va saranjām be hamin keshmakesh barmigardand.

Dar in miān naqshe mellate Irān ast ke bāyad miāne in do, yeki rā bargozinad va bebinad manāfeye melliye khod be siāsate kodām keshvar nazdiktar ast va dar chārchube kodām siāsat ast ke mitavānad pishraft, āzādi va demokrāsiye nesbi rā barāye nasle konuni va nasle āyandeye keshvar taamin namāyad.

In ke zad o bandhāye poshte parde, ouzā rā be kodām su bebarand chandān peydā nist. Peydā ham nist ke Āmrikāye pātriot tā be kojā mitavānad bā manāfeye melliye Irāniān hamrāh bāshad. Vali ānche ke peydāst in ast ke siāsathāye Farānseye globālist dar mourede Irān, tā konun bar zedde manāfeye melliye Irān va Irāniān bude ast.


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________

۱۳۹۸ خرداد ۲۶, یکشنبه

دریای عمان و نه خلیج عمان

دریای عمان

واژه "خلیج" را برای دریای عمان به کار نبریم! این ترفند تازه تازی ها (عربها) برای تغییر نام شاخاب پارس (خلیج فارس) است. اکنون که همه تلاش آنها برای نامگذاری "خلیج ع ر ب ی " به شکست رسیده است، دست به این دسیسه و ترفند تازه زده اند.

آن بخش از آب که در جنوب ایران و در شمال عمان قرار دارد خلیج (شاخاب) نیست! شاخاب یا همان خلیج به پیشرفتگی آب در خشکی گفته می شود. اگر واژه خلیج را برای دریای عمان به کار ببریم، به این معنی است که پذیرفته ایم این پیشرفتگی آب از گواتر گرفته تا بندر بصره "خلیج عمان" است! و نام شاخاب پارس (خلیج فارس) خودبخود تحت الشعاع نام ساختگی "خلیج عمان" قرار خواهد گرفت و حتی ممکن است با گذر زمان دیگر حتی نامی از شاخاب پارس برده نشود. و این درست همانی است که تازی ها سالهاست بر روی آن کار می کنند و میلیونها دلار هزینه آن کرده اند. بیهوده و بی جهت نیست که به یکباره این نام ساختگی در روزنامه ها و سایتهای عربی و غربی به کار برده می شود.

در ضمن واژه "خلیج" در این بخش از جغرافیا، در هر قالبی هم که به کار گرفته شود، همیشه شاخاب پارس (خلیج فارس) را در ذهن تداعی می کند، حتی اگر این واژه در نامهایی مانند "شورای همکاری خلیج" به کار برده شود. با به کار بردن واژه خلیج برای دریای عمان، این تداعی ناخودآگاه دیگر از میان می رود. و این درست همانی است که تازی ها (عربها) می خواهند. آنها با خود می گویند اکنون که نامگذاری شاخاب پارس به "خلیج ع ر ب ی " راه به جایی نبرد، می توانیم "خلیج عمان" را آزمایش کنیم!

هم میهنان گرامی،
در پشت نام "خلیج عمان" دسیسه تازه تازی ها نهفته است. بهوش باشیم در این دام نیفتیم. از به کار بردن واژه "خلیج" برای دریای عمان خودداری کنیم! دریای عمان و نه خلیج عمان!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Daryāye Omān va na Khalije Omān!

Daryāye Omān


Vāĵeye “khalij” rā barāye Daryāye Oāmn be kār nabarim! In tarfande tāzeye tāzihā (Arabhā) barāye taghyire nāme Shākhābe Pārs (Khalije Fārs) ast. Aknun ke hameye talāshe ānhā barāye nāmgozāriye “Khalije A r a b i” be shekast reside ast, dast be in dasise va tarfande tāze zadeand.

Ān bakhsh az āb ke dar jonube Irān va shemāle Omān qarār dārad , khalij (shākhāb) nist! Shākhāb yā hamān khalij be pishraftegiye āb dar khoshki gofte mishavad. Agar vāĵeye khalij rā barāye Daryāye Omān be kār bebarim, be in maani ast ke pazirofteim in pishraftegiye āb az Govātr gerefte tā Bandare Basre “Khalije Omān” ast! Va nāme Shākhābe Pārs (Khalije Fārs) khodbekhod tatoshoāye nāme sākhtegiye “Khalije Omān” qarār khāhad gereft va hattā momken ast bā gozare zamān digar hattā nāmi az Shākhābe Pārs borde nashavad. Va in dorost hamāni ast ke Tāzihā sālhāst bar ruye ān kār mikonand va milionhā dolār hazineye ān kardeand. Bihude va bijahat nist ke bh yekbāre in nāme sākhtegi dar ruznāmehā va sāythāye Arabi va Gharbi be kār borde mishavad.

Dar zemn vāĵeye “khalij” dar in bakhsh az joghrāfiā, dar har qālebi ham ke be kār gerefte shavad, hamishe “Shākhābe Pārs” rā dar zehn tadāyi mikonad, hattā agar in vāĵe dar nāmhāyi mānande “Shourāye Hamkāriye Khalij” be kār borde shavad. Bā be kār bordane vāĵeye khalij barāye Daryāye Omān, in tadāyiye nākhodāgāh digar az miān miravad. Va in dorost hamāni ast ke tāzihā (Arabhā) mikhāhand. Ānhā bā khod miguyand aknun ke nāmgozāriye Shākhābe Pārs be “Khalije A r a b i” rāh be jāyi nabord, mitavānim “Khalije Omān” rā āzmāyesh konim!

Hammihanāne gerāmi,
Dar poshte “Khalije Omān” dasiseye tāzeye Tāzihā nohofte ast. Behush bāshim dar iun dām nayoftim! Az be kār bordane vāĵeye “khalij” barāye Daryaye Omān khoddāri konim! Daryāye Omān va na Khalije Omān!


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________

۱۳۹۷ اسفند ۲۹, چهارشنبه

نوروزتان خجسته باد

نوروز خجسته باد!

به امید روزی که سیاهی و تاریکی از میهن مان رخت بربسته و به جای آن روشنایی و نور نشسته باشد.

بیایید امیدمان را از دست ندهیم، زیرا که تاریکی رفتنی است و خورشید مهر، سرانجام روزی سر برون خواهد آورد!

سرانجام روزی خواهد رسید که ایرانیان از دست تاریک اندیشان ضدایرانی رهایی یافته باشند و شادی و روشنایی بر میهنمان پرتو افکنده باشد.

نوروز را به همه هم میهنان و همزبانان گرامی شادباش می گویم.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Nouruzetān khojaste bād!

Nouruz khojaste bād


Be omide ruzi ke siāhi va tāriki az mihanemān rakht barbaste va be jāye ān, roushanāyi o nur neshaste bāshad.

Biāyid omidmān rā az dast nadahim, zirā ke tāriki raftani ast va khorshide mehr, saranjām ruzi sar brun khāhad āvard!

Saranjām ruzi khāhad resid ke Irāniān az dast tārikandishāne zedde Irāni rahāyi yāfte bāshand va shādi o roushanāyi bar mihanemān partou afkande bāshad.

Nouruz rā be hameye hammihanān va hamzabānāne gerāmi shādbāsh miguyam.


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________