۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

پیام دوستی آقای شیمون پرز

افسری تعریف می کرد، در زمان شاه، که در آمریکا دوره می دید، با گروهی عرب و چند اسرائیلی هم گروه بود.

می گفت کاری که اسرائیلی ها بر سر این عرب های بیچاره می آوردند، چند تن از آنان را تا مرز روانی شدن برده بود. در ساعتهای استراحت و بهنگام دیدن فیلم، اجازه داشتند با پوشش سنتی خود، در آمفی تاتر حضور پیدا کنند. آنگاه بود که اسرائیلی ها فرصت پیدا می کردند با کشیدن دشداشه و گذاشتن پا روی دامن بلند عربها، جانشان را به لب برسانند. البته این کار تنها به عربها محدود نمی شد. اسرائیلی ها سر به سر همه می گذاشتند مگر یک گروه: افسران ایرانی. این تنها گروهی بود که اسرائیلی ها از آن حساب می بردند.

در دوره شاه، رقابتی سخت میان لابی اسرائیل و لابی ایران وجود داشت. همان گونه که می دانید این لابی ها در سیاست خارجی آمریکا تاثیر داشته و اهداف کشور خود را در تصمیم گیری های آمریکا دنبال می کردند. لابی اسرائیل بدلایل گوناگون، از قدرتمندترین لابی ها در آمریکا بود و کمتر کشوری می توانست با آن به رقابت بپردازد. تنها لابی که زیر بار لابی اسرائیل نمی رفت و در سالهای ۵۰ خورشیدی، به رقیبی خطرناک برای لابی اسرائیل در آمده بود، لابی ایران بود.

انقلاب ۵۷ این رقابت تنگاتنگ را به سود لابی اسرائیل به پایان برد. اکنون اسرائیل می توانست بدون رقیبی جدی، اهداف خود را به پیش ببرد، و این کار را سی سال ادامه دهد. سی سالی که می توان آن را، بدترین سالها در روابط ایران و آمریکا دانست. در این که کسانی بویژه در آغاز انقلاب با تندروی های خود آب به آسیاب دشمن ریختند و روابط با آمریکا را نابخردانه بهم زدند، سخنی نیست. ولی یکدندگی آمریکا برای مخالفت همه جانبه با ایران و ادامه این تنش، بسیار شگفت انگیز است.

آگاهان بر این باورند که بایکوت اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و علمی ایران هر چند این کشور را زیر فشار خواهد گذاشت ولی آمریکا خود نیز از این بایکوت ها آسیب خواهد دید، و این بایکوت ها سب گسترش نفوذ روسیه و چین در ایران خواهد شد. در دراز مدت نیز، این دشمنی لجوجانه، که حتی گرسنگی دادن به ملت ایران را روا می داند، می تواند بر دید ملت ایران نسبت به آمریکا تاثیر مخربی داشته باشد. چیزی که بدون تردید بر ضد اهداف ملی خود آمریکاست. ولی با این وجود، به ادامه آن پافشاری می کند. دلیل آن هم در یک جا نهفته است: لابی اسرائیل!

برای لابی اسرائیل حتی مهم نیست که آمریکا در بدترین شرایط اقتصادی پس از سالهای ۱۹۳۰ قرار گرفته است و دشمنی همه جانبه با ایران می رود که خود آمریکا را نیز غرق کند. لابی اسرائیل تنها یک چیز را دنبال می کنند و آن این است که به هر وسیله ای که شده از “شر” این رقیب خطرناک (ایران) آزاد شود. آنها شرایط را بهتر از هر زمانی دیگری برای پیاده کردن اهداف خود می بینند. چون حکومت اسلامی در ایران ظاهرا کمتر از هر حکومت دیگری به ملی گرایی اهمیت داده و کار را برای اسرائیلی ها آسانتر کرده است.

ولی از درون همین حکومت، گروهی سر بر آوردند و با دید درستی که نسبت به نابسامانی های کشور داشتند، با یاری جستن از فرهنگ و مکتب ایرانی، به یافتن چاره ای برای دشواری های کشور پرداخته و در سیاست خارجی نیز با درک درستی که از شرایط منطقه داشتند، جلوی یکه تازی های اسرئیل را گرفتند.

این کار بارها در تاریخ ایران، از دستگاه خلافت اسلامی گرفته تا حکومت مغولها رخ داده است. درست در زمانی که بنظر می رسید همه چیز برای فروپاشی کلی این سرزمین آماده شده است، کسی، از گوشه ای از این خاک سر بر آورده و با چنگ زدن به اندیشه های میهن پرستانه، سرنوشت آن را تغییر داده است. این بار نیز به همان گونه خواهد بود. اسرائیل، سرانجام مجبور خواهد شد که در آمفی تاتر منطقه نیز، از ایران حساب ببرد.

پیام دوستی آقای پرز، تنها برای خام کردن ملت ایران است! اگر راست می گویند آن را در عمل تابت کنند. و بجای تشویق غرب به بایکوت همه جانبه ملت ایران، بجای آموزش گروههای تروریستی مانند مجاهدین خلق، بجای پشتیبانی از گروههای تجزیه طلب از ریگی گرفته تا الاهواز، بجای ایجاد و پرورش گروههای ضد ایرانی در کردستان عراق و آذربایجان زیر سلطه علیف، بجای فرستادن تروریست به ایران و کشتن جوانان دانشمند ایرانی، بجای حمله به فرهنگ ایران در هالیود که یکی از مراکز نفوذ اسرائیل است، بجای سیاه کردن نام ایران و هر آنچه که بوی ایران دارد، نشان دهند که براستی سپاسگزار پادشاه ایرانی هستند که دوهزار و پانصد سال پیش نیاکان آنها را از نیستی رهانید.

تا آن زمان، باورکردن ادعای دوستی اسرائیل، یک ساده انگاری محض است.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Payāme dustiye āqāye Shimon Peres

Afsari taarif mikard, dar zamāne Shāh ke dar Āmrikā doure midid, bā goruhi Arab va chand Esrāili hamgoruh bud.
Migoft kāri ke Esrāilihā bar sare in Arabhāye bichāre miāvardand, chand tan az ānān rā tā marze ravāni shodan borde bud. Dar sāathāye esterāhat va be hangāme didane film, ejāze dāshtand bā pusheshe sonnatiye khod dar āmfitaātr hozur peydā konand. Āngāh bud ke Esrāilihā forsat peydā mikardand bā keshidane dashdāshe va gozāshtane pā ruye dāmane bolande Arabhā, jāneshān rā be lab berasānand. Albatte in kār tanhā be Arabhā mahdud namishod. Esrāilihā sar be sare hame migozāshtand, magar yek goruh: afsarāne Irāni. In tanhā goruhi bud ke Esrāilihā az ān hesāb mibordand.

Dar doureye Shāh, reqābati sakht miāne lābiye Esrāil va lābiye Irān vojud dāsht. Hamān gune ke midānid in lābihā dar siāsate khārejiye Āmrikā taasir dāshte va ahdāfe keshvare khod rā dar tasmimgirihāye Āmrikā donbāl mikardand. Lābiye Esrāil be dalāyele gunāgun, az qodratmandtarin lābihā dar Āmrikā bud va kamtar keshvari mitavānest bā ān be reqābat bepardāzad. Tanhā labiyi ke zire bāre lābiye Esrāil namiraft va dar sālhāye 50 Khorshidi, be raqibi khatarnāk barāye lābiye Esrāil darāmade bud, lābiye Irān bud.

Enqelābe 57 in reqābate tangātang rā be sude lābiye Esrāil be pāyān bord. Aknun Esrāil mitavānest bedune raqibi jeddi, ahdāfe khod rā be pish bebarad, va in kār rā si sāl edāme dahad. Si sāli ke mitavān ān rā, badtarin sālhā dar ravābete Irān va Āmrikā dānest. Dar in ke kasāni beviĵe dar āghāze enqelāb bā tondravihāye khod āb be āsiābe doshman rikhtand va ravābet bā Āmrikā rā nābekhradāne be ham zadand sokhani nist. Vali yekdandegiye Āmrikā barāye mokhālefate hamejānebe bā Irān va edāmeye in tanesh, besyār shegeftangiz ast.

Āgāhān bar in bāvarand ke bāykote eqtesādi, siāsi, nezāmi, farhangi va elmiye irān, harchand in keshvar rā zire feshār khāhad gozāsht vali Āmrikā khod niz az in bāykothā āsib khāhad did, va in bāykothā sababe gostareshe nofuze Rusiye va Chin dar Irān khāhad shod. Dar derāzmoddat niz, in doshmaniye lajujāne, ke hattā gorosnegi dādan be mellate Irān rā ravā midānad, mitavānad bar dide mellate Irān nesbat be Āmrikā taasire mokharrebi dāshte bāshad. Chizi ke bedune tardid bar zedde ahdāfe melliye khode Āmrikāst. Vali bā in vojud, be edāmeye ān pāfeshāri mikonad. Dalile ān ham dar yek jā nohofte ast: lābiye Esrāil!

Barāye lābiye Esrāil, hattā mohem nist ke Āmrikā dar badtarin sharāyete eqtesādi pas az sālhāye 1930 qarār gerefte ast va doshmaniye hamejānebe bā Irān miravad ke khode Āmrikā rā niz gharq konad. Labiye Esrāil tanhā yek chiz rā donbāl mikonad va ān in ast ke be har vasileyi ke shode az “sharre” in raqibe khatarnāk (Irān) āzād shavad. Ānhā sharāyet rā behtar az har zamāne digari barāye piāde kardane ahdāfe khod mibinand. Chun hokumate Eslāmi dar Irān zāheran kamtar az har hokumate digari be melligerāyi ahammiyat dāde va kār rā barāye Esrāilihā āsāntar karde ast.

Vali az darune hamin hokumat, goruhi sar barāvardand va bā dide dorosti ke nesbat be nābesāmānihāye keshvar dāshtand, bā yāri jostan az farhang va maktabe Irāni, be yāftane chāreyi barāye doshvārihāye keshvar pardākhte va dar siāsate khāreji niz, bā darke dorosti ke az sharāyete mantaqe dāshtand, jelouye yekketāzihāye Esrāil rā gereftand.

In kār bārhā dar tārikhe Irān, az dastgāhe khelāfate Eslāmi gerefte tā hokumate Mogholhā, rokh dāde ast. Dorost dar zamāni ke be nazar mirasid hame chiz barāye forupāshiye kolliye in sarzamin āmāde shode ast, kasi, az gusheyi az in khāk sar barāvarde va bā chang zadan be andishehāye mihanparastāne, sarneveshte ān rā taghyir dāde ast. In bār niz hamān gune khāhad bud. Esrāil, saranjām majbur khāhad shod ke dar āmfitaātre mantaqe niz, az Irān hesāb bebarad.

Payāme dustiye āqāye Peres tanhā barāye khām kardane mellate Irān ast! Agar rāst miguyand ān rā dar amal sābet konand. Va bejāye tashviqe Gharb be bāykote hamejānebeye mellate Irān, bejāye āmuzeshe goruhhāye teroristi mānande Mojāhedine Khalq, bejāye poshtibāni az goruhhāye tajziyetalab az Rigi gerefte tā Alahvāz, bejāye ijād va parvareshe goruhhāye zedde Irāni darKordestāne Erāq va Āzarbāyjāne zire solteye Aliyev, bejāye ferestādane terorist be Irān va koshtane javānāne dāneshmande Irāni, bejāye hamle be farhange Irān dar Hollywood ke yeki az marākeze nofuze Esrāil ast, bejāye siāh kardane nāme Irān va har ānche ke buye Irān dārad, neshān dahand ke be rāsti sepāsgozāre pādshāhe Irāni hastand ke do hezāro pānsad sāle pish niākāne ānhā rā az nisti rahānid.

Tā ān zamān, bāvar kardane eddaāye dustiye Esrāil, yek sādeengāriye mahz ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

اسرائیل، کشور متجاوز و ورشکسته

روزنامه هلندی د پرس

مارسل هلسپاس
۴ فوریه ۲۰۱۲
۱۵ بهمن ۱۳۹۰

آیا اسرائیل می تواند بدون مجازات، ادای پیروزمندان و امپریالیستها را در آورد؟

تهدیدهای تازه از اورشلیم. اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل گفت که زمان حمله به ایران فرا رسیده است. او رو به مخاطبانش اظهار داشت: “هر کس که بگوید دیرتر، ممکن است زمانی به خود بیاید که بسیار دیر شده باشد.” باراک به زبان انگلیسی‌ سخنرانی‌ می کرد. با این کار می‌خواست نشان بدهد که سخنان او رو به کشورهای خارجی‌ است و این که همهٔ اسرائیلیها، از زن و مرد گرفته پشتیبان سیاستهای دولت این کشور هستند. ولی‌ این سخنی مزخرف بیش نیست.

در اسرائیلی در مورد “حمله پیشگیرانه" به ایران چنددستگی ژرفی پیدا شده است. نه، اظهارات باراک به راستی‌ برای مصرف داخلی‌ در نظر گرفته شده بود. او در یک کنفرانس امنیتی سخنرانی‌ می‌کرد و مهمترین مخاطبش رهبران نظامی حاضر در این همایش بود. آخر آنها بر این باورند که چنین حمله ای، دیوانگی است. و حقٔ هم دارند.

دست نیافتنی
نخست این که چنین حمله ای از نظر راهبردی‌-نظامی به جایی‌ نمیرسد. اسرائیل تنها قادر است، برخی‌ از تاسیسات هسته ای ایران را از میان بردارد. یک حمله می توانددست بالا، تنها یک سال در برنامهٔ هسته ای ایران درنگ ایجاد کند و پس از حمله. این برنامه در زیر زمین، غیر قابل دسترس و آسیب ناپذیر ادامه خواهد یافت.

در حالی‌ که پس از این حمله اسرائیل به یک هدف مشروع و روا برای بمبهای اتمی ایران تبدیل خواهد شد. برای رهبران ایران، جنگ یک نعمت بزرگ به شمار خواهد رفت. از آن لحظه به بعد، آنها همهٔ امکانات خود را به کار خواهند گرفت تا به تولید بمب اتم دست یابند، و هر گونه مخالفتی می تواند به آسانی سرکوب شود، زیرا کشور در حال “جنگ با اسرائیل” است. در همین حال، اسرائیل باید زرادخانهٔ اتمی خود را گسترش داده و آماده نگاه دارد. انگار که آنها می توانند از پس این هزینهٔ هنگفت برآیند. در مورد مسابقهٔ تسلیحاتی که پس از آن در خاور میان به راه خواهد افتاد، که دیگر سخنی لازم نیست.

حسن نیت رو به پایان اروپا
دوم این که از نظر دیپلماسی جهانی‌، این حمله یک اشتباه بزرگ خواهد بود. حمله بهای جهانی نفت را به شدت افزایش داده و سبب رکود هر چه بیشتر اقتصاد غرب خواهد شد. یک بحران دیگر، آن هم به همّت اسرائیل. آخرین حسن نیت به جا مانده اروپا نیز از میان می رود. روی کمک های نظامی آمریکا هم لازم نیست حساب شود. دورهٔ جنگ در خاور میانه به سر رسیده است. پس از ده سال بدبختی و بلای پیوسته، اکنون آشکار شده است که این گونه مداخلات، نتیجهٔ وارونه می دهد.

آمریکا سالهای آینده به تمرکز بر روی سلاحهای هوشمند و عملیات محدود و هدفمند خواهد پرداخت. ولی‌ ایران برای این منظور، بسیار بزرگ، بسیار ناشناخته و بسیار خطرناک است. عملیات مصیبت بار رهایی گروگانهای آمریکایی‌ در آوریل ۱۹۸۰ را همه به یاد داریم. اگر اسرائیل حمله کند، تنها خواهد شد. و پس از آنهمه شعار پراکنی ها، جدایی از آمریکا اجتناب ناپذیر خواهد بود. و چنین جدایی، بقای اسرائیل را از پایه، مورد تهدید قرار خواهد داد.

فشار بر ایران
بدون تردید، باراک و نخست وزیر نتانیاهو، از خطرات ناشی‌ از حمله به ایران آگاهی‌ دارند. بنا بر این برداشت می شود که این تهدیدها، تنها به هدف زیر فشار گذاشتن غرب است تا آنها نیز ایران را بیشتر زیر منگنه قرار دهند. همین هفته، اروپا اعلام کرد که قصد دارد مانند آمریکا همهٔ ارتباطات خود با بانک مرکزی ایران را به پایان برساند. باراک با سخنرانی خود آشکار کرد که به نظر او، بازی هنوز به پایان نرسیده است. غرب باید هنوز بسیار بیشتر از این انجام دهد تا بتواند او را راضی‌ کند. ولی‌ هدف اصلی‌ او همان رهبران نظامی ارتش بودند که ظاهراً فکر می کنند می تواند بطور مستقل در مورد چنین اموری تصمیم‌گیری نمایند. هدف بعدی رای دهندگان اسرائیلی بودند.

اسرائیل که به باور برخی‌، پس از شصت سال هنوز هم، به عنوان یک ملّت شجاع، شایستهٔ همدردی است، در این میان، از بسیاری جوانب به یک کشور ورشکسته تبدیل شده است. هزینهٔ جنگ پیوسته، اقتصاد این کشور را پوک و توخالی کرده است. ارتش، بزرگترین بخش از بودجه را به خود اختصاص می دهد. سیاست خانه سازی در سرزمینهای اشغالی، در طول چهل سال، بیش از صد میلیارد هزینه برداشته است. آیا این کشور می تواند این را تحمل کند؟ آیا می تواند بدون مجازات، ادای پیروزمندان و امپریالیستها را درآورد؟

سرمایه داری گرازی
شرایط بهداشت و بیمه های اجتماعی در اسرائیل نزدیک به بیست سال است که اسفناک و بی اندازه خراب می‌باشد. (اسرائیل در آمار سازمان همکاری و گسترش اقتصادی در رده های پایین جای دارد.) نتانیاهو اسرائیل را ( او در اوایل دهه هشتاد میلادی وزیر دارایی بود.) به یک آمریکای کوچک تبدیل کرد. به گفته خبرنگار آری شویت، یک سرمایه داری گرازی حاکم شده است که هیچگونه شرمی نمی شناسد. درآمد یک مدیر صد برابر یک کارگر است. پنجاه سال پیش این رقم تنها سه برابر (!!) بود.

در همین حال دموکراسی در اسرائیل در چنگال حزبی افتاده است که روز به روز درگیری بیشتری در درون و بیرون از کشور ایجاد می‌کند و در کنار آن مورد پشتیبانی احزاب کوچکی است که (مانند خود لیکود) همهٔ قوانین جهانی‌ را زیر پا می‌گذرند. حزب ائتلافی شاس حتا قوانین کشور را ندیده می‌گیرد. شاس این امکان را برای مردان ارتدکس که درس تورات را می خوانند بوجود آورد تا هزینهٔ آن را از دولت دریافت کنند. نتیجه: دو سوم مردان ارتدکس به هزینهٔ دولت "تحصیل" می کنند. زمانی‌ هم که این ارتدکس های به درد نخور به خیابان می‌آیند، به آزار و اذیت زنانی می‌پردازند که طبق قوانین واپسگرای آنها رفتار نکرده باشند. تلاش نکنید چیزی بر خلاف آنها بگویید، وگرنه بیدرنگ نازی قلمداد خواهید شد.

بدون بازگشت
بیشتر اسرایلیها از این آیت الله های یهودی بیزارند. و نتانیاهو می‌داند که به پشتیبانی هر دو طرف نیاز دارد: هم اسرائیلی های عادی و هم شاس. تهدیدهای جنگی و “خطر ملی” در اینجا خوب به درد می‌خورد.

مشکل اینجاست: کسی‌ که پیوسته بلندتر فریاد می‌زند و ضمنا آشکارا توسط رهبران جهانی‌ به دروغگویی متهم می شود، سرانجام نمی‌تواند از راهش برگردد. سپس چیزی غیر از حمله به ایران برای نتانیاهو به جا نمی‌ماند.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Esrāil, keshvare motajāvez va varshekaste

04 Fevriye 2012
15 Bahman 1390

Āyā Esrāil mitavānad bedune mojāzāt, adāye piruzmandān va amperiālisthā rā darāvarad?

Tahdidhāye tāze az Urshalim. Ehud Bārāk, vazire defāe Esrāil gofte ast ke zamāne hamle be Irān farā raside ast. U ru be mokhātabānash ezhār dāsht: “Har kas beguyad dirtar, momken ast zamnāi be khod biāyad ke besyār dir shode bāshad.” Bārāk be zabāne Englisi sokhanrāni mikard. Bā in kār mikhāst neshān bedahad ke sokhanāne u ru be keshvarhāye khāreji ast va in ke hameye Esrāilihā, az zan va mard gerefte poshtibāne siāsathāye doulate in keshvar hastand. Vali in sokhani mozakhraf bish nist.
Dar Esrāili dar mourede “hamleye pishgirāne” be Irān chanddastegiye ĵaefi peydā shode ast. Na, ezhārāte Bārāk be rāsti barāye masrafe dākheli dar nazar gerefte shode bud. U dar yek konferānse amniyati sokhanrāni mikrad va mohemtarin mokhātabāvash rahbarāne nezāmiye hāzer dar in hamāyesh bud. Ākher ānhā bar in bāvarand ke chonin hamleyi divānegi ast. Va haq ham dārand.

Dast nayāftani
Nokhost in ke chonin hamleyi az nazare rāhbordi-nezāmi be jāyi namirasad. Esrāil tanhā qāder ast,barkhi az taasisāte hasteyiye Irān rā az miān bardārad. Yek hamle mitavānad daste bālā, tanhā yek sāl dar barnāmeye hasteyiye Irān derang ijād konad va pas az hamle. in barnāme dar zire zamin, gheyre qābele dastras va āsibnāpazir edāme khāhad yāft.

Dar hāli ke pas az in hamle Esrāil be yek hadafe mashru va ravā barāye bombhāye atomiye Irān tabdil khāhad shod. Barāye rahbarāne Irān, jang yek neemate bozorg be shomār khāhad raft. Az ān lahze be baad, ānhā hameye emkānāte khod rā be kār khāhand gereft tā be toulide bombe atom dast yāband, va har gune mokhālefati mitavānad be āsāni sarkub shavad, zirā keshvar dar hāle “jang bā Esrāil” ast. Dar hāmin hāl, Esrāil bāyad zarrādkhāneye atomiye khod rā gostaresh dāde va āmāde negah dārad. Engār ke ānhā mitavānand az pas in hazineye hangoft barāyand. Dar mourede mosābeqeye taslihāti ke pas az ān dar Khāvare Miāne be rāh khāhad oftād, ke digar sokhani lazem nist.

Hosne niyyāte ru be pāyāne Urupā
Dowom in ke az nazare diplomāsiye jahāni, in hamle yek eshtbāhe bozorg khāhad bud. Hamle bahāye jahāniye naft rā be sheddat afzāyesh dāde va sababe rokude har che bishtare eqtesāde Gharb khāhad shod. Yek bohrane digar, ān ham be hemmate Esrāil. Ākherin hosne niyyate be jā māndeye Urupā niz az miān miravad. Ruye komekhāye nezāmiye Āmrikā ham lāzem nist hesāb shavd. Doureye jang dar Khāvare Miāne be sar reside ast. Pas az dah sāl badbakhti va balāye peyvaste, aknun āshkār shode ast ke in gune modākhelāt, natijeye vārune midahad.

Āmrikā sālhāye āyande be tamarkoz bar ruye selāhhāye hushmand va amaliyāte mahdud va hadafmand khāhad pardākht. Vali Irān barāye in manzur, besyār bozorg, besyār nāshenākhte va besyār khatarnāk ast. Amaliyāte mosibatbāre rahāyiye gerougānhāye Āmrikāyi dar Āvrile 1980 rā hame be yād dārim. Agar Esrāil hamle konad, tanhā khāhad shod. Va pas az ānhame shoārparākanihā, jodāyi az Āmrikā ejtenāb nāpazir khāhad bud. Va chonin jodāyi, baqāye Esrāil rā az pāye, mourede tahdid qarār khāhad dād.

Feshār bar Irān
Bedune tardid, Bārāk va nokhostvazir Netānyāhu, az khatarāte nāshi az hamle be Irān āgāhi dārand. Banā bar in bardāsht mishavad ke in tahdidhā, tanhā be hadafe zire feshār gozāshtane Gharb ast tā ānhā niz irān rā bishtar zir mangane qarār dahand. Hamin hafte, Urupā eelām kard ke qasd dārad mānande Āmrikā hameye ertebātāte khod bā Bānke Markaziye Irān rā be pāyān berasānad. Bārāk bā sokhanrāniye khod āshkār kard ke be nazare u, bāzi hanuz be pāyān naraside ast. Gharb bāyad hanuz besyār bishtar az in anjām dahad tā betavānad u rā rāzi konad. Vali hadafe asli u hamān rahbarāne nezāmiye artesh budand ke zāheran fekr mikonand mitavānad betoure mostaqel dar mourede chonin omuri tasmimgiri namāyand. Hadafe baadi ray dahandegāne Esrāili budand.

Esrāil ke be bāvare barkhi, pas az shast sāl hanuz ham, be onvāne yek mellate shojā, shāyesteye hamdardi ast, dar in mian, az besyari javāneb be yek keshvare varshekaste tabdil shode ast. Hazineye jange peyvaste, eqtesāde in keshvar rā puk va tukhāli karde ast. Artesh bozorgtarin bakhsh az budje rā be khod ekhtesās midahad. Siāsate khānesāzi dar sarzaminhāye eshghāli, dar tule chehel sāl, bish az sad miliārd hazine bardāshte ast. Āyā in keshvar mitavānad in rā tahammol konad? Āyā mitavānad bedune mojāzāt, adāye piruzmandān va amperiālisthā rā darāvarad?

Sarmāyedāriye gorāzi
Sharāyete behdāsht va bimehāye ejtemāyi dar Esrāil nazdik be bist sāl ast ke asafnāk va biandāze kharāb mibāshad. (Esrāil dar āmāre Sāzmāne Hamkāri vā Gostareshe Eqtesādi dar radehāye pāyin jāy dārad.) Netānyāhu Esrāil rā (dar avāyele daheye hashtāde Milādi u vazire dārāyi bud.) be yek Āmrikāye kuchak tabdil kard. Be gofteye khabarnegār Ari Shavit, yek sarmāyedāriye gorāzi hākem shode ast ke hichgune sharmi namishenāsad. Darāmade yek modir sad barābare yek kārgar ast. Panjāh sāl pish in reqam tanhā se barābar (!!) bud.

Dar hamin hāl demokrāsi dar Esrāil dar changāle hezbi oftāde ast ke ruz be ruz dargiriye bishtari dar darun va birun az keshvar ijād mikonad va dar kenāre ān mourede poshtibāniye ahzābe kuchaki ast ke (mānande khod Likoed) hameye qavānine jahāni rā zire pā migozārand. Hezbe eetelāfiye Shās hattā qavānine keshvar rā nādide migirad. Shās in emkān rā barāye mardāne Ortodox ke darse Tourāt rā mikhānand be vojud āvard tā hazineye ān rā az doulat daryāft konand. Natije: Do sewome mardāne Ortodox be hazineye doulat “tahsil” mikonand. Zamāni ham ke in Ortodoxhāye be dard nakhor be khiābān miāyand, be āzār va aziyate zanāni mipardāzand ke tebqe qavānine vāpasgarāye ānhā raftār nakarde bāshand. Talāsh nakonid chizi bar khalāfe ānhā beguyid, vagarna biderang Nāzi qalamdād khāhid shod.

Bedune bāzgasht
Bishtare Esrāilihā az in Āyatollāhāye Yahudi bizārand. Va Netānyāhu midānad ke be poshtibāniye har do taraf niāz dārad: Ham Esrāilihāye āddi va ham Shās. Tahdidhāye jangi va “khatare melli” dar injā khub be dard mikhorad.
Moshkel injāst: Kasi ke peyvaste bolandtar faryād mizand va zemnan āshkārā tavassote rahbarāne jahāni be dorughguyi mottaham mishavd, saranjām namitavānad az rāhash bargardad. Sepas chizi gheyr az hamle be Irān barāye Netānhāyu be jā namimānad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!