تا کنون از سوی احمدی نژاد و مشایی، بارها از این گونه سخنان شنیده شده است.
این که آنها تا چه اندازه به این سخنان باور دارند چیزی است که آینده آن را نشان خواهد داد ولی چه احمدی نژاد و مشایی، به آنچه که می گویند باور داشته باشند و چه این سخنان را به عنوان تبلیغات انتخاباتی به کار ببرند، در هر دو صورت، به سود ملت ایران است که آنها را در برابر آخوندها پشتیبانی نمایند.
واقعییت این است که تا پستی مانند پست ولایت فقیه در حاکمیت ایران وجود دارد که حتی از راه قانون هم نمی شود آن را کنترل و بازخواست کرد، این کشور سرو سامان نخواهد گرفت. فرقی هم نمی کند چه کسی در این پست باشد.
وجود پست ولایت فقیه، با آن همه اختیارات و امکاناتی که دارد، ساختار قدرت را در ایران فلج کرده و از گذار منطقی و طبیعی آن به دوره ای از ثبات و واقعگرایی، جلوگیری می کند. به راستی که پست ولایت فقیه، به سرچشمه نابسامانی های کشور تبدیل شده و دشواری ها و نابسامانی هایی را بوجود می آورد که در برخی موارد حتی خود نیز چندان خواهان آن نبوده است.
گرد آوردن قدرت در یک نقطه، آن هم بدون آن که بتوان آن را کنترل کرد، به معنی کاشتن تخم فساد در همه ارکان قدرت و در همه جوانب حکومت است. چیزی که سرانجام نیز به بن بست خواهد رسید.
ولی در این که چرا پشتیبانی از احمدی نژاد و مشایی به سود ملت است باید به این موضوع توجه داشت که نتیجه کارها و سخنان احمدی نژاد و مشایی در همان سمت و سویی است که منافع ملت قرار دارد.
احمدی نژاد بارها با این گونه سخنان و رفتار حساب شده توانسته است در برابر آخوندها بایستد و قداست و قدرت آنها را به پرسش بگیرد.
احمدی نژاد برای رسیدن به اهدافش یک برنامه هشت ساله داشت. ولی شوربختانه برنامه های او با نادانی (خیانت ؟) کسانی مانند کروبی و موسوی در سال ٨٨ نقش بر آب شد و کارهای او نیمه تمام ماند. با این وجود باز هم دوام آورد تا امکان ادامه این کار را در شکل دیگر و به دست کسی دیگر فراهم آورد.
ریاست جمهوری مشایی را باید در واقع ادامه دوره نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد دانست. آنچه در دوره دوم ریاست احمدی نژاد باید به دست می آمد (و به دلایلی از جمله رویدادهای تابستان ٨٨ بدست نیامد)، باید در دوره ریاست جمهوری مشایی به نتیجه برسد:
- به زیر کنترل در آوردن پست ولایت فقیه
- بریدن دست دزدان دانه درشت از راه قانون
- لغو اجباری بودن حجاب با طرح ایده حجاب اختیاری و از میان برداشتن گشت های ارشاد
- گفتگوی بدون واسطه با آمریکا بر پایه احترام متقابل
- بهره گیری از توانایی های ایرانیان خارج از کشور در از میان برداشتن نابسامانی ها
- تشویق ایرانیان ساکن خارج به بازگشت به مام میهن
- ایجاد اتحادیه کشورهای پارسی زبان
…
البته این بدین معنی نیست که اگر مشایی به ریاست جمهوری رسید، فردای آن روز همه نابسامانی ها به یکباره برطرف شده و ایران تبدیل به کشور گل و بلبل می شود . نه!، ولی این امتیاز را دارد که ایران و حاکمیت آن را در راهی قرار می دهد که امکان اصلاح و پیشرفت در آن وجود دارد. سیستمی که در آن به کسی اختیار داده می شود که پاسخگو باشد و به بیان دیگر هر کس که دارای اختیارات است، قابل بازخواست و کنترل نیز هست. این درست همان چیزی است که این کشور در شرایط کنونی به آن نیاز دارد. همان کلیدی که با آن می شود درهای پیشرفت را باز نموده و سروسامان دادن کشور را با آن پایه ریزی کرد.
ناگفته پیداست که رسیدن به این هدف، شرط و شروطی نیز دارد که از جمله آنها، کوتاه کردن دست روحانیون از سیاست و جدا کردن دین از قوانین کشور را می توان نام برد.
البته برای تغییر شرایط کنونی، راه دیگری نیز وجود دارد و آن ایجاد انقلاب است. ولی این راه حل نه تنها ما را به پیشرفت و خوشبختی نمی رساند که خطر تبدیل کردن ایران به سوریه ای دیگر، را نیز به همراه دارد.
انقلاب و خشونت اگر می توانست درد ایران را چاره کند که همان سی سال پیش این کار را می کرد.
باید از خیالپردازی دست کشیده و خرد خود را به کار بگیریم. نابسامانی های ایران یک روزه درست نشده اند که یک روزه بخواهند از میان بروند.
باید با تاثیر گذاری بر حاکمیت و هدایت گام به گام آن، روز به روز خود را به اهداف ملی امان نزدیکتر کنیم. باید با فراگیر کردن شعارهای ملی، کسانی را که در قدرت هستند مجبور نماییم ، ایران (و نه اسلام) را به عنوان الویت نخست خود قرار دهند. تنها از این راه است که می توانیم به پیش برویم و میهنمان را از نابسامانی های کنونی به در آوریم. وگرنه انقلاب و خونریزی تنها سبب می شود که هر چه بیشتر در باتلاق نابسامانی و هرج و مرج فرو رفته و فرصت های اندکی که برایمان بجا مانده است را نیز از دست بدهیم.
گروه مشایی-احمدی نژاد، بر خلاف آخوندهای سنت گرا، نشان داده است که نه تنها با تاریخ و فرهنگ ایران هیچگونه دشمنی و مشکلی ندارد، بلکه با چنگ زدن به شعارهای ملی و سخن گفتن از فرهنگ و مکتب ایرانی، ثابت کرده است که این توانایی را نیز دارد تا ایران و منافع ملی را به عنوان الویت نخست خود قرار دهد. تنها همین ویژگی کافی است تا ما را وادارد آنها را در برابر آخوندهای سنت گرا پشتیبانی کنیم.
مشایی در شرایط کنونی کشور و منطقه، بهترین گزینه برای پست ریاست جمهوری است و بهتر از هر گزینه دیگری می تواند ما را در پیشبرد منافع ملی یاری کند. او را در رسیدن به پست ریاست جمهوری یاری کنیم!
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
________________________
____________________________________________________
Riāsate jomhuriye Mashāyi va manāfeye melli
Tā konun az suye Ahmadineĵād va Mashāyi, bārhā az in gune sokhanān shenide shode ast.
In ke ānhā tā che andāze be in sokhanān bāvar dārand chizi ast ke āyande ān rā neshān khāhad dād vali che Ahmadineĵād va Mashāyi be ānche ke miguyand bāvar dāshte bāshand va che in sokhanā rā be onvāne tablighāte entekhābāti be kār bebarand, dar har do surat be sude mellate Irān ast ke ānhā rā dar barābare ākhundhā poshtibāi nemāyand.
Vāqeiyat in ast ke tā posti mānande poste “velāyate faqih” dar hākemiyate Irān vojud dārad ke hattā az rāhe qānun ham namishavad ān rā kontorol va bāzkhāst kard, in keshvar saro sāmān nakhāhad gereft. Farqi ham namikonad che kasi dar in post bāshad.
Vojudde poste “velāyate faqih” bā ān hame ekhtiārāt va emkānāti ke dārad, sākhtāre qodrat rā dar Irān falaj karde va az gozāre manteqi va tabiyiye ān be doureyi az sobāt va vāqegerāyi, jelougiri mikonad.
Be rāsti ke poste “velāyate faqih” be sarchashmeye nābesāmānihāye keshvar tabdil shode va doshvārihā va nābesāmānihāyi rā bevojud miāvarad ke dar barkhi mavāred hattā khod niz chandān khāhāne ā nabude ast.
Gerd āvardane qodrat dar yek noqte, ān ham bedune ān ke betavān ān rā kontorol kard, be maaniye kāshtane tokhme fesād dar hameye arkāne qodrat va dar hameye javānebe hokumat ast. Chizi ke saranjām niz be bonbast khāhad resid.
Vali dar in ke cherā poshtibāni az Ahmadineĵād va Mashāyi be sude mellat ast bāyad be in mouzu tavajjoh dāsht ke natijeye kārhā va sokhanāne Ahmadineĵād va Mashāyi dar hamān samt va suyi ast ke manāfeye mellat qarār dārad.
Ahmadineĵād bārhā bā in gune sokhanān va raftāre hesāb shode tavāneste ast dar barābare ākhundhā beistad va qedāsat va qodrate ānhā rā be porsesh begirad.
Ahmadineĵād barāye residan be ahdāfash yek barnāmeye hasht sāle dāsht. Vali shurbakhtāne barnāmehāye u bā nādāni (khiānate ?) kasāni mānande Karrubi va Musavi dar sāle 88 naqshe bar āb shod va kārhāye u nimetamām mānd. Bā in vojud bāz ham davām āvard tā emkāne edāmeye in kār rā dar shekle digar va be daste kasi digar farāham āvarad.
Riāsate jomhuriye Mashāyi rā bāyad dar vāqe edāmeye doureye nokhoste riāsate jomhuriye Ahmadineĵād dānest. Ānche dar doureye dowome riāsate jomhuriye Ahmadineĵād bāyad be dast miāmad ( va be dalāyeli az jomle ruydādhāye tābestāne 88 be dast nayāmad), bāyad dar doureye riāsate jomhuriye Mashāyi be natije beresad:
- Be zire kontorol darāvardane poste “velāyate faqih”
- Boridane daste dozdāne dānedorosht az rāhe qānun
- Laghve ejbāri budane hejāb bā tarhe ideye “hejābe ekhtiāri” va az miān bardāshtane Gashthāye Ershād
- Goftoguye bedune vāsete bā Āmrikā bar pāyeye ehterāme motaqābel
- Bahregiri az tavānāyihāye Irāniāne khārej az keshvar dar az miān bardāshtane nābesāmānihā
- Tashviqe Irāniāne sākene khārej be bāzgasht be māme mihan
- Ijāde ettehādiyeye keshvarhāye Pārsizabān
- …
Albatte in bedin maani nist ke agar Mashāyi be riāsate jomhuri beresad, fardāye ān ruz hameye nābesāmānihā be yekbāre bartaraf shode va Irān tabdil be keshvare golo bolbol mishavad. Na!, vali in emtiāz rā dārad ke Irān va hākemiyate ān rā dar rāhi qarār midahad ke emkāne eslāh va pishraft dar ān vojud dārad. Sistemi ke dar ān be kesi ekhtiār dāde mishavad ke pāsokhgu bāshad va be bayāne digar har kas ke dārāye ekhtiārāt ast, qābele bāzkhāst va kontorol niz hast.
In dorost hamān chizi ast ke in keshvar dar sharāyete konuni be ān niāz dārad. Hamān kelidi ke bā ān mishavad darhāye pishraft rā bāz nemude va saro sāmān dādane keshvar rā bā ān pāyerizi kard.
Nāgofte peydāst ke residan be in hadaf, shart va shoruti niz dārad ke az jomleye ānhā mitavān kutāh kardane daste rouhāniyun az siāsat va jodā kardane din az qavānine keshvar rā mitavān nām bord.
Albatte barāye taghyire sharāyete konuni, rāhe digari niz vojud dārad va ān ijāde enqelāb ast. Vali in rāhehall na tanhā mā rā be pishraft va khoshbakhti namiresānad ke khatare tabdil kardane Irān be Suriyeyi digar rā niz be hamrāh dārad.
Enqelāb va khoshunat agar mitavānest darde Irān rā chāre konad ke hamān si sāle pish in kār rā mikard.
Bāyad az khiālpardāzi dast keshide va kherad khod rā be kār begirim. Nābesāmānihāye Irān yekruze dorost nashodeand ke yekruze bekhāhand az miān beravand.
Bāyad bā taasirgozāri bar hākemiyat va hedāyate gām be gāme ān, ruz be ruz khod rā be ahdāfe melliyemān nazdiktar konim.
Bāyad bā farāgir kardane shoārhāye melli, kesāni rā ke dar qodrat hastand majbur namāyim, Irān (va na Eslām) rā be onvāne oulaviyate nokhoste khod qarār dahand. Tanhā az in rāh ast ke mitavānim be pish beravim va mihanemān rā az nābesāmānihāye konuni be dar āvarim. Vagarna enqelāb va khunrizi, tanhā sabab mishavad ke harche bishtar dar bātelāqe nābesāmāni va harjomarj foru rafte va forsathāye andaki ke barāyemān be jā mānde ast rā niz az dast bedahimm.
Goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād, barkhalāfe ākhundhāye sonnatgerā, neshān dāde ast ke na tanhā bā tārikh va farhange Irān hichgune doshmani va moshkeli nadārand, balke bāchang zadan be shoārhāye melli va sokhan goftan az farhang va maktabe Irāni, sābet karde ast ke in tavānāyi rāniz dārad tā Irān va manāfeye melli rā be onvāne oulaviyate nokhoste khod qarār dahad. Tanhā hamin viĵegi kāfi ast tā mā rā vādārad ānhā rā dar barābare ākhundhāye sonnatgerā poshtibāni konim.
Mashāyi dar sharāyete konuniye keshvar va mantaqe, behtarin gozine barāye poste riāsate jomhuri ast va behtar az har gozineye digari mtavānad mā rā dar pishborde manāfeye melli yāri konad. U rā dar residan be poste riāsate jomhuri yāri konim!
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
0 comments:
ارسال یک نظر