یک روز از آماده شدن نهایی اسرائیل خبر می دهند و روز دیگر مانور گسترده ارتش آمریکا را به گوش جهانیان می رسانند. هر بار نیز قدرت نظامی آمریکا و اسرائیل را با توانایی های ایران مقایسه کرده و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. این اخبار چندی روزی شدت می گیرد تا سرانجام یکی در کاخ سفید بلند شده و اعلام کند که آمریکا در شرایط کنونی عجله ای برای حمله نظامی ندارد. چند روزی هم به این گونه می گذرد تا این که دوباره سر وکله یک اسرائیلی دیگر پیدا شود و خبر از حمله زودهنگام اسرائیل به ایران را بدهد. آنگاه آمریکایی ها دوباره پس از چند روز واکنش نشان داده و اعلام می کنند که بهتر می دانند ابتدا گفتگو و راه حل سیاسی را آزمایش کنند. و دوباره اظهارات جنگ طلبانه اسرائیل و ... روز از نو روزی از نو ... این دور باطل گویا سر پایانی ندارد.
البته این بازی مسخره که بخشی از جنگ روانی غرب بر ضد ملت ایران است دارد رنگ و بوی خود را کم کم از دست می دهد و حتی خود آنها نیز دریافته اند که این گونه تهدید و ترفندها هم دیگر اثر چندانی ندارند. با این وجود یک پرسش همچنان ذهن آدم را به خود سرگرم می سازد: چرا غرب هنوز به ایران حمله نکرده است؟
بر کسی پوشیده نیست که توانایی های نظامی ایران به خودی خود نمی تواند با زرادخانه هسته ای و غیر هسته ای غرب رویارویی کند. نیروی هوایی ایران حتی با اسرائیل قابل مقایسه نیست چه رسد به نیروی هوایی پیشرفته آمریکا که تجربه چندین جنگ بزرگ را در خود دارد و مسلح به جنگ افزارهای هسته ای نیز می باشد. با این حساب توانایی های نظامی، نمی تواند عامل بازدارنده غرب از حمله به میهنمان بشمار آید.
از سوی دیگر کشورهای رقیب غرب (اگر بشود آنها را رقیب نام نهاد) بارها نشان داده اند که رفیق نیمه راه هستند و با دادن امتیاز می توان آنها را به آسانی خرید. سیاست و اقتصاد آنها، چنان با غرب در هم تنیده است که به این آسانی قابل جدا شدن نیست. چه رسد به این که بخواهند رودرروی غرب ایستاده و از حملات نظامی آنها جلوگیری به عمل آورند. پس این هم نمی تواند دلیل حمله نکردن غرب به ایران باشد.
از نظر داخلی نیز، آخوندهای حاکم، تهدیدی واقعی برای غرب به شمار نمی آیند. آنها آن چنان در فساد قدرت غرق شده اند که حتی حاضرند منافع ملی کشور را فدای قدرت طلبی و منافع شخصی و گروهی خود کنند. البته از درون همین حاکمیت، گروهی نیز سر بر آورده اند که به ملی گرایی و اندیشه های ملی باور دارند. آنها که پیرامون دولت کنونی گرد آمده اند، چاره دشواری های کشور را در فرهنگ و مکتب ایرانی می بینند. ولی حتی آنها نیز از گزند آخوندهای قدرت طلب و فاسد در امان نمانده اند. آخوندهای پول پرستی که به دزدان دانه درشت این کشور تبدیل شده اند، با تمام نیرو در برابر میهندوستان ایستاده و در تلاش های آنها کارشکنی می کنند. غرب نیز بخوبی از این جنگ قدرت آگاه است و بهتر از هر کس دیگر می داند که این دزدان پول پرست و بیوطن، نه تنها برای متجاوزین دردسری درست نمی کنند، که حتی حاضرند برای منافع شخصی با آنها به داد و ستد نیز بپردازند. پس این هم نمی تواند دلیل حمله نکردن غرب به ایران باشد.
برای یافتن این که چرا غرب هنوز به ایران حمله نکرده است، کافی است به این بخش از نوشته مجله اکونومیست توجه کنیم:
بزرگترین نقطه ضعف حمله به ایران می تواند این باشد که امکان زنده شدن پشتیبانی های میهن پرستانه از رژیم منفور و بی لیاقت را بوجود آورد.
(اکونومیست ۲۵ فوریه ۲۰۱۲)
به بیان دیگر حمله به ایران می تواند احساسات و اندیشه های میهن پرستانه را در ملت ایران زنده کند. این همان چیزی است که غرب را از حمله به ایران باز داشته است. کارشناسان نظامی آنها بخوبی از تاریخ ایران و نقش ناسیونالیسم ایرانی در شکل گیری و تداوم این ملت و کشور آگاهند. آنها بر خلاف "روشنفکران" ما که فکر می کنند میهن آدم، آن جایی است که به آدم خوش بگذرد، به خوبی آگاهند که اگر شیر خفته ناسیونالیسم ایرانی بیدار شود به این آسانی ها شکست دادنی نیست. آنها آگاهند که حتی ساده ترین جنگ افزار، زمانی که با عنصر میهن پرستی همراه شود، می تواند در برابر پیشرفته ترین ارتش ها نیز ایستادگی کند. آنها می دانند که در صورت حمله به ایران، با دزدان دانه درشتی مانند آخوند رفسنجانی روبرو نیستند. بلکه کسانی به رویارویی با آنها برخواهند خواست که در دل و مغز خود، عنصر ناسیونالیسم ایرانی را جا داده اند.
چیزی که غرب، با آن همه تلاش و تقلایش، از بکارگیری آخوندهای تازی پرست گرفته تا "روشنفکران" جهان وطن و برنامه های ماهواره ای، هنوز برای آن پاسخی نیافته است. و تا زمانی که این پاسخ را نیافته است دست به حمله نمی زند.
تا زمانی که امکان زنده شدن ناسیونالیسم ایرانی وجود دارد حمله ای از جانب غرب صورت نخواهد گرفت. ولی چنانچه روزی بتواند این احساس را در ایرانیان بکشد، برای حمله، حتی ثانیه ای هم درنگ نخواهد کرد.
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
________________________
____________________________________________________
Che chiz Gharb ra az hamle be Irān bāzdāshte ast?
Yek ruz az āmāde shodane nahāyiye Esrāil khabar midahand va ruze digar mānovre gostardeye arteshe Āmrikā rā be gushe jahāniān mirasānand. Har bār niz qodrate nezāmiye Āmrikā va Esrāil rā bā tavānāyihāye Irān moqāyese karde va ān rā mourede tajziye va tahlil qarār midahand. In akhbār chand ruzi sheddat migirad tā saranjām yeki dar kālhe sefidboland shode va eelām konad ke Āmrikā dar sharāyete konuni, ajaleyi barāye hamleye nezāmi nadārad. Chand ruzi ham be in gune migozarad tā in ke dobāre sarokalleye yek Esrāiliye digar peydā shavad va khabar az hamleye zudhangāme Esrāil be Irān rā bedahad. Āngāh Āmrikāyihā dobāre pas az chand ruz vākonesh neshān dāde va eelām mikonand ke behtar midānand ebtedā goftogu va rāhehālle siāsi rā āzmāyesh konand. Va dobāre ezhārāte jangtalabāneye Esrāil va … ruz az nou, ruzi az nou… Engār in doure bātel sare pāyāni nadārad.
Albatte in bāziye maskhare ke bakhshi az jange ravāniye Gharb bar zedde mellate Irān ast dārad rang va buye khod rā kamkam az dast midahad va hattā khode ānhā niz daryāfteand ke in gune tahdid va tarfandhā ham digar asare chandāni nadārad. Bā in vojud yek porsesh hamchonān zehne ādam rā be khod sargarm misāzad: Cherā Gharb hanuz be Irān hamle nakarde ast?
Bar aksi pushide nist ke tavānāyihāye nezāmiye Irān be khodiye khod namitavānad bā zarrādkhāneye hasteyi va gheyre hasteyiye Gharb ruyāruyi koand. Niruye havāyiye Irān hattā bā Esrāil qābele moqāyese nist, che rasad be niruye havāyiye pishrafteye Āmrikā ke tajrobeye chandin jange bozorg rā dar khod dārad va mosallah be jangafzārhāye hasteyi niz mibāshad. Bā in hesāb tavānāyihāye nezāmi, namitavānad āmele bāzdārandeye Gharb az hamle be mihanemān be shomār āyad.
Az suye digar keshvarhāye raqibe Gharb (agar beshavad ānhā rā raqib nām nahād) bārhā neshān dādeand ke rafiqe nime rāh hastand va bā dādane emtiāz mitavān ānhā rā be āsāni kharid. Siāsat va eqtesāde ānhā, chonān bā Gharb tanide ast ke be in āsāni qābele jodā shodan nist. Che rasad be in ke bekhāhand ru dar ruye Gharb istāde va az hamalāte nezāmiye ānhā jelougiri be amal āvarand. Pas in ham namitavānad dalile hamle nakardane Gharb be Irān bāshad.
Az nazare dākheli niz ākhundhāye hākem, tahdidi vāqeyi barāye Gharb be shomār namiāyand. Ānhā ān chonā dar fesāde qodrat gharq shodeand ke hattā hāzerand manāfeye melliye keshvar rā fedāye qodrattalabi va manāfeye shakhsi va goruhiye khod konand. Albatte az darune hamin hākemiyat, goruhi niz sar barāvardeand ke be melligerāyi va andishehāye melli bāvar dārand. Ānhā ke pirāmune doulate konuni gerd āmadeand, chāreye doshvārihāye keshvar rā dar farhang va maktabe Irāni mibinand. Vāli hattā ānhā niz az gazande ākhundhāe qodrattalab va fāsed dar amān namāndeand. Ākhundhāye pulparasti ke be dozdāne dānedoroshte in keshvar tabdil shodeand, bā tamāme niru dar barābare mihandustān istāde va dar talāshhāye ānhā kārshekani mikonand. Gharb niz be khubi az in jange qodrat āgāh ast va behtar az har kase digar midānad ke in dozdāne pulparast va bivatan, na tanhā barāye motajāvezin dardesari dorost namikonand, ke hattā hāzerand barāye manāfeye shakhsi bā ānhā be dādo setad niz bepardāzand. Pas in ham namitavānad dalile hamle nakardane Gharb be Irān bāshad.
Barāye yāftane in ke cherā Gharb hanuz be Irān hamle nakarde ast, kāfi ast be in bakhsh az neveshteye majalleye The Economist tavajjoh konim: Bozorgtarin noqteye zaafe hamle be Irān mitavānad in bāshad ke emkāne zende shodane poshtibānihāye mihanparastāne az reĵime manfur va biliāqat rā be vojud āvarad. (The Economist 25 Feb 2012)
Be bayāne digar, hamle be Irān mitavānad ehsāsāt va andishehāye mihanparastāne rā dar mellate Irān zende konad. In hamān chizi ast ke Gharb rā az hamle be Irān bāzdāshte ast. Kārshenāsāne nezāmiye ānhā be khubi az tārikhe Irān va naqshe nāsionālisme Irāni rā dar sheklgiri va tadāvome in mellat va keshvar āgāhand. Ānhā bar khalāfe “roushanfekrāne” mā ke fekr mikonand mihane ādam, ān jāyi ast ke be ādam khosh begozarad, be khubi āgāhand ke agar shire khofteye nāsionālisme Irāni bidār shavad, be in āsānihā shekast dādani nist.
Ānhā āgāhand ke hattā sādetarin jangafzār, zamāni ke bā onsore mihanparasti hamrāh shavad, mitavānad dar barābare pishraftetarin arteshhā niz istādegi konad. Ānhā midānand ke dar surate hamle be Irān bā dozdāne dānedoroshti mānande ākhund Rafsanjāni ruberu nistand. Balke kasāni be ruyāruyi bā ānhābarkhvahnd khāst ke dar del va maghze khod, onsore nāsionālisme Irāni rā jā dādeand. Chizi ke Gharb bā ān hame talāsh va taqallāyash, az be kārgiriye ākhundhāye Tāziparast gerefte tā “roushanfekrāne” jahānvatan va barnāmehāye māhvāreyi, hanuz barāye ān pāsokhi nayāfte ast. Va tā zamāni ke in pāsokh rā nayāfte ast, dast be hamle namizanad.
Tā zamāni ke emkāne zende shodane nāsionālisme Irāni vojud dārad, hamleyi az jānebe Gharb surat nakhāhad gereft. Vali chonānche ruzi betavānad in ehsās rā dar Irāniān bekoshad, barāye hamle, hattā sāniyeyi ham derang nakhāhad kard.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
0 comments:
ارسال یک نظر