۱۳۹۶ اسفند ۲۷, یکشنبه

بازداشت مشایی و وظیفه ملی گرایان


مشایی، احمدی نژاد، بقایی
مشایی شب پیش از دستگیریش دوباره به خواندن قران پرداخت
در حالی که ملت دیگر تاب شنیدن آیات قران را ندارد

اسفندیار رحیم مشایی در روز ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ توسط زورگویان و عمله های برادران فاسد و رانتخوار لاریجانی بازداشت شده است. هنوز دلیل این کار را اعلام نکرده اند ولی بدون تردید با مخالفت و افشاگری های اخیر احمدی نژاد و یارانش در پیوند است.

چند روز پیش از آن نیز بقایی، یکی دیگر از یاران احمدی نژاد دستگیر و روانه زندان شده بود. به نظر می رسد که خامنه ای و باند دزدان گرد آمده در لانه فساد و تباهی موسوم به "بیت رهبری" فضا را برای خفه کردن احمدی نژاد و یارانش مناسب دیده اند.

پرسش این است که با شرایط پیش آمده چگونه باید برخورد کرد و وظیفه ما به عنوان یک میهن پرست در این شرایط چیست؟

پیش از هر چیز باید اشاره کرد که رویدادهای کنونی نشان از تغییرات بزرگی می دهند که در آینده نزدیک به سراغ میهنمان خواهند آمد. لازم است بدون جوگیر شدن شرایط کنونی و رویدادهای آن را آن گونه که هست ببینیم، با بکارگیری خرد آنها را تجزیه و تحلیل کنیم و برپایه آن وظایف خود را به عنوان یک میهن پرست و ناسیونالیست تعیین نماییم.

ناگفته پیداست که توجه به واکنش ملت و شیوه برخورد مردم کوچه و بازار به این اخبار و رویدادها از اهمیت بسیاری برخوردار است و می تواند ما را در شناخت و تحلیل مسایل کنونی یاری کند.

با این که بسیاری از مردم بویژه شهروندان فرودست از حاکمیت کشور بیزارند و بخشی از آنها از گروه احمدی نژاد در برابر آخوندها پشتیبانی می کنند، با این وجود بخش دیگری بویژه در طبقات میانی جامعه واکنش کمتری نسبت به آن نشان می دهند و حتی برخی به آسانی از کنار آن می گذرند. دلیل اصلی آن هم به احمدی نژاد و یارانش بر می گردد.

واقعیت این است که ملت ایران از آخوندها بیزارند و به آنها به چشم کسانی می نگرند که با بهره برداری از باورهای دینی مردم، بر گرده آنها سوار شده، آنها را به سیاهروزی و بدبختی انداخته و کشور را به پرتگاه فروپاشی کشانده اند. بیهوده نیست که ملت از هر چه بوی اسلام و آخوند می دهد متبفرند و از آن فاصله می گیرند.

در چنین شرایطی احمدی نژاد و یارانش همچنان بر وجه دینی پیامشان پافشاری می کنند و از آن زاویه با ملت سخن می گویند. مشایی در سخنان شب پیش از دستگیریش هنوز آیه قران می خواند و مانند نخبگان چهل سال پیش راه حل مشکلات را در آموزه های دینی می جوید. آخر اگر به قران خواندن بود که آخوندها بسیار بهتر از انها می خوانند. یکی از دلایلی که سبب شده است ملت نسبت به ستمی که به گروه احمدی نژاد می شود واکنش درخور را ندهند، همین بلغور کردن های دینی است.

ملت احمدی نژاد را به این دلیل پشتیبانی می کرد که نه تنها در برابر آخوندها می ایستاد، بلکه با سخن گفتن از اندیشه های ملی گرایانه و بزرگداشت ارزش های ملی، از فرهنگ ایرانی در برابر فرهنگ آخوندی دفاع می کرد. آن هم در زمانی که کمتر مسولی در کشور چنین سخنانی را بر زبان می آورد. دلیل اصلی پشتیبانی ملت در همین جنبه ملی گرایانه سخنان احمدی نژاد و یارانش بود.

ولی از آن زمان تا کنون تغییرات بسیاری رخ داده و معادلات بسیاری به هم خورده است. ملت اکنون آشکارا آخوندها و در بالای آن علی خامنه ای را فریاد می زنند و مسئول نابسامانی های کشور می دانند. ملت با تظاهرات خود خواب را بر آخوندها و اسلام عزیزشان آشفته کرده اند. آنگاه در چنین شرایطی مشایی هنوز به خواندن آیه می پردازد و احمدی نژاد همچنان دم از آمدن امام غائب می زند و نوید می دهد که او می آید و مشکلات را حل می کند. خوب، این را که خمینی هم چهل سال پیش می گفت و نوید می داد. سرانجامش را هم که دیدیم. پیداست که ملت دیگر توجهی به این سخنان نمی کند!

احمدی نژاد و یارانش اگر به راستی میهن دوست هستند و به ارزش های ملی ایران افتخار می کنند، باید بدانند که امروز بهترین فرصت برای ابراز احساسات و اندیشه های ملی گرایانه و میهن پرستانه است. آنها با این کار می توانند پشتیبانی ملت را از خود تضمین کنند. وگرنه گیر کردن در خم اسلام و انتظار امام زمان کشیدن تا بیاید و مشکلات کشور را حل کند، سبب می شود که ملت روزبروز از آنها فاصله بیشتری بگیرد.

البته این در وظیفه ما به عنوان ملی گرا و میهن پرست چیزی را تغییر نمی دهد. برای ما پافشاری بر ارزش های ملی، پراکندن اندیشه های میهن پرستانه، تبلیغ آیین و دین نیاکان، رسوا کردن چهره های میهن فروش و افشای آخوندهای بی وطن به عنوان کارگزاران اسلام سیاسی و عاملان اصلی نابسامانی های کنونی کشور، همچنان وظیفه اصلی است.

برای ملی گرایان و ناسیونالیست ها مهم این است که به ملت نشان دهند تنها میهن پرستی و ملی گرایی می تواند ایران را در شرایط کنونی یکپارچه نگاه دارد و آن را از نابسامانی های کنونی رهایی بخشد. بر ما میهن پرستان لازم است که از همین اکنون بیدارباش دهیم، هر راه حل دیگری که بر پایه منافع ملی نباشد، دیر یا زود به شکست برخواهد خورد و نه تنها ما را به پیشرفت، سربلندی و آزادی نخواهد رساند بلکه کشور را نیز بازیچه دست بیگانگان قرار خواهد داد.

ما میهن پرستان باید بر روی اندیشه های ملی گرایانه خود پافشاری کنیم و آن را به عنوان راه حلی منطقی برای مشکلات و نابسامانی های کنونی کشور به ملت بشناسانیم. چه احمدی نژاد و گروهش در روش خود تجدید نظر کنند و چه نکنند. درواقع پافشاری گروه احمدی نژاد بر جنبه های دینی سبب تضعیف هرچه بیشتر بیشتر آنها خواهد شد.

برای ما اصل، منافع ملی و ارزش های میهن پرستانه است و برپایه آن تعیین می کنیم که از چه گروهی پشتیبانی کنیم و از چه گروه هایی فاصله بگیریم.

ولی این بدین معنی نیست که ما در شرایط کنونی نباید از گروه احمدی نژاد پشتیبانی کنیم. رهاندن کشور از دست آخوندهای فاسد همچنان از اولویت بالاتری برخوردار است و پشتیبانی از گروه احمدی نژاد در شرایط کنونی همچنان می تواند ما را در این راه یاری کند. چیزی که سرانجام در جهت منافع ملی ما است.
ناگفته پیداست که چنین پشتیبانی بی قید و شرط نیست و پیوسته با محک منافع ملی آزمایش و بازبینی می شود.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Bāzdāshte Mashāyi
va vazifeye melligerāyān

Baqāyi, Ahmadineĵād va Mashāyi
Mashāyi shabe pish az dastgiriash be khāndane Qorān pardākht
Dar hāli ke mellat digar tābe shanidane āyāte Qorān rā nadārad


Esfandiār Rahim Mashāyi dar ruze 26 Espande 1396 tavassote zurguyān va amalehāye barādarāne fāsed va rānkhāre Lārijāni bāzdāsht shode ast. Hanuz dalile in kār rā eelām nakardeand vali bedune tardid bā mikhālefat va efshāgarihāye akhire Ahmadineĵād va yārānash dar peyvand ast.

Chand ruz pish az ān niz Baqāyi, yeki digar az yārāne Ahmadineĵād dastgir va ravāneye zendān shode bud. Be nazar miresad ke Khāmeneyi va bānde dozdāne gerd āmade dar lāneye fesād va tabāhi mousum be “Beyte Rahbari” fazā rā barāye khafe kardane Ahmadineĵād va yārānash monāseb dideand.

Porsesh in ast ke bā sharāyete pish āmade chegune bāyad barkhord kard va vazifeye mā be onvāne yek mihanparast dar in sharāyet chist?

Pish az har chiz bāyad eshāre kard ke ruydādhāye konuni neshān az taghyirāte bozorgi midahand ke dar āyandeye nazdik be sorāghe mihanemān khāhand āmad. Lāzem ast bedune javgir shodan sharāyete konuni va ruydādhāye ān rā, ān gune ke hast bebinim, bā bekārgiriye kherad ānhā rā tajziye o tahlil konim va bar pāyeye ān vazāyefe khod rā be onvāne yek mihanparast va nāsionālist tayin nemāyim.

Nāgofte peydāst ke tavajjoh be vākoneshe mellat va shiveye barkhorde mardome kuche o bāzār be in akhbvār va ruydādhā az ahammiyate besyāri barkhordār ast va mitavānad mā rā dar shenākht va tahlilemasāele konuni yāri konad.



Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________

۱۳۹۶ بهمن ۱۶, دوشنبه

حجاب اجباری، ستمی بزرگ به زنان و توهینی بزرگ به مردان ایرانی

دختران و زنان ایرانی دیگر زیر بار ستم حجاب اجباری
نمی روند. آنچه که اکنون در خیابانهای ایران می بینیم
سرآغاز جنبشی است که سرانجام سراسر کشور
را فرا خواهد گرفت.

نزدیک به چهل سال است که حکومت اسلامی با اعمال قانون حجاب اجباری زندگی را بر زنان و دختران ایرانی دشوار کرده است. حکومت دینی حاکم بر ایران برای برقراری این قانون، به هر کاری، از اعمال خشونت فیزیکی بر ضد زنان گرفته تا ایجاد پلیس کنترل مو و پوشش بانوان موسوم به گشت ارشاد دست زده است.

هنوز یاد تیغ های موکت بری که بر چهره زنان بیگناه ایرانی کشیده می شد تا با ایجاد ترس و وحشت، آنها را مجبور کنند ستم حجاب اجباری را بپذیرند در خاطره بسیاری از زنان و مردان ایرانی به جا مانده است و همچون لکه ننگی بر پیشانی حکومت اسلامی، در تاریخ این کشور نوشته و برای آیندگان به جا گذاشته شده تا نسل های آینده بدانند حکومت روحانیت شیعه در ایران چه جنایاتی که در مورد این ملت روا نمی داشته است.

ستم مضاعف بر زنان و دختران ایرانی
آخوندهای به قدرت رسیده از همان آغاز ادعا می کردند که با این کار می خواهند عفت و پاکدامنی را در جامعه برقرار کرده و از زنان در برابر آسیب های اجتماعی حمایت و پشتیبانی کنند. در حالی که تنها یک نگاه سطحی به جامعه خراب امروز در ایران نشان می دهد که این قانون پوسیده نه تنها به پاکدامنی و رواج اخلاق در جامعه یاری نرسانده است بلکه به سختی به آن آسیب هم زده و نیرنگ و خیانت را در جامعه گسترش داده است.

قانون حجاب اجباری پس از چهل سال سختگیری بر زنان نه تنها هیچ مشکل اجتماعی را نتوانسته حل کند، بلکه بر این مشکلات نیز افزوده و آنها را پیچیده تر نیز کرده است. بویژه زنان و دختران ایرانی در اثر این قانون ارتجاعی مورد ستم مضاعف قرار گرفته، به روش های گوناگون تحقیر شده اند و زندگی برای آنها هر چه سخت تر گشته است.

این قانون حق گزینش پوشش را از دختران و زنان ایرانی گرفته و بدون کوچکترین تردید، ستمی بزرگ بر زنان و دختران ایرانی است.

توهین مستقیم به مردان و پسران ایرانی
از سوی دیگر، این قانون ادعا می کند که می خواهد زنان را از آسیب مردان نامحرم محافظت نماید. انگار که مردان ایرانی گنجایش و ظرفیت آن را ندارند که یک زن یا دختر بدون حجاب را ببینند و اگر موی زنی یا دختری پیدا باشد مردان و پسران ایرانی نمی توانند خود را در برابر آن کنترل کنند!

پیدا نیست مغزهای وامانده در هزارو چهارصد سال پیش که همه چیز را در قالب مسائل جنسی می بینند، چه درک و برداشتی از رابطه اجتماعی میان زن و مرد در یک جامعه دارند. ولی آنچه پیداست این است که قانون حجاب اجباری توهینی بزرگ و مستقیم نسبت به مردان و پسران ایرانی است!

دلیل اصلی قانون حجاب اجباری
ولی دلیل اصلی این قانون، نه گسترش اخلاق و پاکدامنی در جامعه است و نه محافظت از زنان در برابر نگاه مردان نامحرم! این حکومت خود سرچشمه فساد و هزار و یک نابسامانی اجتماعی است که امروزه گریبانگیر جامعه ایران شده است. چگونه چنین حاکمیتی می تواند برای پاکدامنی و اخلاق اهمیت قائل باشد؟

هدف اصلی از این قانون در واقع گسترش قدرت و به کنترل درآوردن هرچه بیشتر جامعه است. آخوندهای به قدرت رسیده این قانون را به عنوان ابزاری برای تثبیت هرچه بیشتر خود بر جامعه در دست گرفته اند و سالهاست که آن را به این منظور و هدف به کار برده اند.

اجبار یک جامعه به رعایت قانون حجاب، آن جامعه را از نظر روانی برای پذیرفتن قوانین محدود کننده دیگر، آماده تر می سازد و زمینه را برای گسترش دستورات پوسیده و ناکارآمد هموارتر می کند.

به یاری ترفندهایی از جمله همین قانون حجاب اجباری است که ملت ایران "پذیرفته" است یک پیرمرد خرفت مانند جنتی برای آنها تعیین تکلیف کند. به دلیل وجود همین قوانین است که دزدان دانه درشتی مانند برادران فاسد لاریجانی توانسته اند دو قوه قضاییه و مقننه را در چنگ خود بگیرند و برای این ملت قانون و دستور صادر کنند. به دلیل وجود همین قوانین است که آدم بیماری مانند علی خامنه ای می تواند خود را خلیفه مسلمین و نماینده امام زمان (؟!؟) در روی زمین بداند و مانند یک سلطان دیکتاتور سرنوشت کشور را رقم بزند. به دلیل وجود همین قوانین است که ملت ایران کمابیش "پذیرفته" است زنان و دختران کشور به دلیل مشکلات اقتصادی به تن فروشی روی بیاورند در حالی که دارایی های آنها صرف طلا گرفتن گنبدهای آرامگاه چند عرب شود که ۱۴۰۰ سال پیش در عراق درگذشته اند!

هدف اصلی از قانون حجاب اسلامی، در واقع خفه کردن هر گونه اندیشه آزاد و مخالف و ایجاد یک دیکتاتوری مطلق زیر نام "ولایت فقیه" است.

دخترانی که این گونه در برابر بیداد دینی ایستاده اند
سرانجام قانون حجاب اجباری را به زمین خواهند زد!

چه باید کرد؟
پیش از هرچیز باید این را از مغزمان بدر کنیم که قانون حجاب اسلامی، تنها مشکل زنان و دختران است. این قانون مشکل هم زنان و هم مردان ایرانی است. در واقع این یک مشکل بزرگ اجتماعی است که نتایج آن تنها به کنترل پوشش زنان محدود نمی شود و اثرات بسیار گسترده تری بر بدنه جامعه و مقوله هایی از جمله چگونگی روابط اجتماعی و قدرت سیاسی دارد.

قانون پوسیده حجاب اجباری نخستین خاکریز در مبارزه برای آزادی و رهایی میهن از دیکتاتوری دینی است! راه رهایی و نجات میهن از همین خاکریز می گذرد. تا زمانی که این خاکریز را پشت سر نگذاشته باشیم به هیچکدام از اهدافمان که آزادی و سربلندی کشور است نخواهیم رسید! باید به هر وسیکه ممکن مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری را به پیش ببریم. زنان و دختران آزاده ایرانی با برداشتن روسرهای نکبت باری که آخوندها به زور بر سر آنها کرده اند می توانند نقش بسیار مهمی را در این راه بازی کنند. ولی این به هیچ روی بدین معنی نیست که مردان و پسران ایرانی نقشی در این کار نمی توانند داشته باشند.

درواقع مردان و پسران ایرانی می توانند به روش های گوناگونی در پیشبرد این مبارزه یاری کرده و همصدا با شیر زنان و دختران آزاده ایرانی مخالفت خود را با این قانون پوسیده که چهره کشور را نزد جهانیان خراب کرده و سبب تحقیر ما شده است، اعلام کنند.

مردان و پسران ایرانی نیز مانند شیر زنان آزاده می توانند با بر چوب کردن روسری و بالا گرفتن آن در خیابانها نشان دهند که دیگر زیر بار قانون کهنه و پوسیده ای نمی روند که چند عرب در ۱۴۰۰ سال پیش در بیابانهای مکه و مدینه سرهم بندی کرده اند.

قانون حجاب اجباری دیگر جایی در جامعه ایران سده بیست و یکم ندارد. این قانون پوسیده، ناکارامد و ارتجاعی است و سبب تحقیر زنان و مردان ایرانی می شود و به همین دلیل نیز هرچه زودتر باید لغو گردد!

بجای حمله به پاسگاهها و راه انداختن شورش های کور و خشونت آمیز، بهترین کار در شرایط کنونی مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری است!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Hejābe ejbāri, setami bozorg be zanān,
va touhini bozorg be mardāne Irāni

Dokhtarān va zanāne Irāni digar zire bāre setame hejābe
ejbāri namiravand. Ānche ke aknun dar khiābānhāye
Irān mibinim, sarāghāze jonbeshi ast ke saranjām
sarāsare keshvar rā farā khāhad gereft.


Nazdik be chehel sāl ast ke Hokumate Eslāmi bā eemāle qānune hejābe ejbāri zendegi rā bar zanān va dokhtarāne Irāni doshvār karde ast. Hokumate diniye hākem bar Irān barāye barqarāriye in qānun , be har kāri, az eemāle khoshunate fiziki bar zedde zanān gerefte tā ijāde poliase kontrole mu va pusheshe bānovān mousum be Gashte Ershād dast zade ast.

Hanuz yāde tighhāye muketbori ke bar chehreye zanāne bigonāhe Irāni keshide mishod tā bā ijāde tars va vahshat, ānhā rā majbur konand setame hejābe ejbāri rā bepazirand dar khātereye besyāri az zanān va mardāne Irāni be jā mānde ast va hamchun lakkeye nangi bar pishāniye Hokumate Eslāmi dar tārikhe in keshvar neveshte va barāye āyandegān be jā gozāshte shode tā naslhāye āyande bedānand hokumate rouhāniyate shiye dar Irān, che jenāyāti ke dar mourede in mellat ravā namidāshte ast.

Setame mozāaf bar zanān va dokhtarāne Irāni
Ākhundhāye be qodrat reside az hamān āghāz eddeā mikardand kh bā in kār mikhāhand effat va pākdāmani rā dar jāmeebarqarār karde va az zanān dar barābare āsibhāye ejtemāyi hemāyat va poshtibāni konand. Dar hāli ke tanhā yek negāhe sathi be jāmeeye kharābe emruz dar Irān neshān midahad ke in qānune puside na tanhā be pākdāmani va ravāje akhlāq dar jāmee yāri naresānde ast balke be sakhti be ān āsib ham zade va neyrang va khiānat rā dar jāmee gostaresh dāde ast.

Qānune hejābe ejbāri pas az chehel sāl sakhtgiri bar zanān na tanhā hich moshkele ejtemāyi rā natavāneste ast hal konad balke bar in moshkelāt niz afzude va ānhā rā pichidetar niz karde ast. Beviĵe zanān va dokhtarāne Irāni dar asare in qānune ertejāyi, mourede setame mozāaf qarār gerefte, be raveshhāye gunāgun tahqir shodeand va zendegi bar ānhā harche sakhttar shode ast.

In qānun haqqe gozineshe pushesh rā az dokhtarān va zanāne Irāni gerefte va bedune kuchaktarin tardid, setami bozorg bar zanān va dokhtarāne Irāni ast.

Touhine mostaqim be mardān va pesarāne Irāni
Az suye digar, in qānun eddeā mikonad ke mikhāhad zanān rā az āsibe mardāne nāmahram mohāfezat nemāyad. Engār ke mardāne Irāni gonjāyesh va zarfiyate ān rā nadārand ke yek zan yā dokhtare bedune hejāb rā bebinand va agar muye zani yā dokhtari peydā bāshad mardān va pesarāne Irāni namitavānand khod rā dar barābare ān kontrol konand!

Peydā nist maghzhāye vāmānde dar hezār o chahārsad sāle pish ke hame chiz rā dar qālebe masāele jensi mibinand, che dark va bardāshti az rābeteye ejtemāyi miāne zan o mard dar yek jāmee dārand. Vali ānche peydāst in ast ke qānune hejābe ejbāri touhini bozorg va mostaqim nesbat be mardān va pesarāne Irāni ast!

Dalile asliye qānune hejābe ejbāri
Vali dalile asliye in qānun, na gostareshe akhlāq va pākdāmani dar jāmee ast va na mohāfezat az zanān dar barābare negāhe mardāne nāmahram! In hokumat khod sarchashmeye fesād va hezār o yek nābesāmāniye ejtemāyi ast ke emruze geribāngire jāmeeye Irān shode at. Chegune chonin hokumati mitavānad barāye pākdāmani va akhlāq ahammiyat qāel bāshad?

Hadafe asli az in qānun darvāqe gostareshe qoidrat va be kontrol darāvardane harche bishtare jāmee ast. Ākhundhāye be qodrat reside ain qānun rā be onvāne abzāri barāye tasbite harche bishtare khod bar jāmee dar dast gerefteand va sālhāst ke ān rā be in manzur va hadaf be kār bordeand.

Ejbāre yek jāmee be reāyate qānune hejāb, ān jāmee rā az nazare ravāni barāye paziroftane qavānine mahdud konandeye digar, āmādetar misāzad va zamine rā barāye gostareshe dsturāte puside va nākārāmad hamvārtar mikonad.

Be yāriye tarfandhāyi az jomle hamin qānune hejābe ejbāri ast ke mellate Irān “pāzirofte” yek pirmarde khereft mānande Jannati barāye ānhā tayin o taklif konad. Be dalile vojude hamin qavānin ast ke dozdāne dāne doroshti mānande barādarāne fāsede Lārijāni tavānesteand do qoweye Qazāyiye va Moqannane rā dar change khod begirand va barāye in mellat qānun va dastur sāder konand. Be dalile vojude hamin qavānin ast ke ādame bimāri mānande Ali Khāmeneyi mitavānad khod rā khalifeye moslemin va namāyandeye Emāme Zamān (?!?) dar ruye zamin bedānad va mānande yek soltāne diktātor sarneveshte keshvar rā reqam bezanad. Be dalile vojude hamin qavānin ast ke mellate Irān kamābish “pazirofte” ast zanān va dokhtarāne keshvar be dalile moshkelāte eqtesādi be tanforushi ruy biāvarand dar hāli ke dārāyihāye ānhā sarfe talā gereftane gonbadhāye ārāmgāhe chand Arab shavad ke 1400 sāle pish dar Erāq dargozashteand!

Hadafe asli az qānune hejābe eslāmi, darvāqe khaffe kardane har gune andisheye āzād va mokhālef va ijād yek diktātoriye motlaq zire nāme “velāyate Faqih” ast.

Dokhtarāni ke in gune dar barābare bidāde dini
istādeand, saranjām qānune hejābe ejbāri rā
be zamin khāhand zad!


Che bāyad kard?
Pish az har chiz bāyad in rā az maghzemān be dar konim ke qānune hejābe eslāmi, tanhā moshkele zanān va dokhtarān ast. In qānun moshkele ham zanān va ham mardāne Irāni ast. Darvāqe in yek moshkele bozorge ejtemāyi ast ke natāyeje ān tanhā be kontrole pusheshe zanān mahdud namishavad va asarāte besyār gostardeyi bar badaneye jāmee va maqulehāyi az jomle chegunegiye ravābete ejtemāyi va qodrate siāsi dārad.

Qānune pusideye hejābe ejbārinokhostin khākriz dar mobāreze barāye āzādi va rahāyiye mihan az diktātoriye dini ast! Rāhe rahāyiye mihan az hamin khākriz migozarad. Tā zamāni ke in khākriz rā poshte sar nagozāshte bāshim be hichkodām az ahdāfemān ke āzādi va sarbolandiye keshvar ast nakhāhim resid!

Bāyad be har vasileye momken mobāreze barāye laghve qānune hejābe ejbāri rā be pish bebarim. Zanān va dokhtarāne āzādeye Irāni bā bardāshtane rusarihāye nekjbatbāri ke ākhundhā be zur bar sare ānhā kardeand, mitavānand naqshe besyār mohemmi rā dar in rāh bāzi konand. Vali in be hich ruy bedin maani nist ke mardān va pesarāne Irāni naqshi dar in kār namitavānand dāshte bāshand.

Darvāqe mardān va pesarāne Irāni mitavānand be raveshhāye gunāguni dar pishborde in mobāreze yāri karde va hamsedā bā shirzanān va dokhtarāne āzādeye Irāni mokhālefate khod rā bā in qānune puside ke chehreye keshvar rā nazde jahāniān kharāb karde va sababe tahqire mā shode ast, eelām konand.

Mardānva pesarāne Irāni niz mānande shirzanāne āzāde mitavānand bā bar chub kardane rusari va bālā gereftane ān dar khiābānhā neshān dahand ke digar zire bāre qānune kohne va pusideyi namiravand ke chand Arab dar 1400 sāle pish dar biābānhāye Makke va Madine sarehambandi kardeand.

Qānune hejābe ejbāri digar jāyi dar jāmeeye Irāne sadeye bist o yekom nadārad. In qānun puside, nākārāmad va ertejāyi ast va sababe tahqire zanān va mardāne Irāni mishavad va be hamin dalil niz harche zudtar bāyad laghv gardad!

Bejāye hamle be pāsgāhhā va rāh andākhtane shureshhāye kur va khoshunatāmiz, behtarin kār dar sharāyete konuni mobāreze barāye laghve qānune hejābe ejbāri ast!


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________

۱۳۹۶ دی ۱۸, دوشنبه

برجام ننگین و فرجام شوم

حمله به کلانتری قهدریجان
نه با حمله به پاسگاه سیاهکل به آزادی رسیدیم و
نه با حمله به کلانتری قهدریجان به خوشبختی می رسیم.
خشونت، بی نتیجه و انقلاب، شوم است!

برجام بزرگترین کلاهی بود که بر سر ایران گذاشتند و شوربختانه کارچاق کن های غرب در ایران نیز، با همدستی رسانه های غربی آن را به عنوان یک پیروزی ملی در حلق ملت ایران چپاندند. اکنون نیز نتایج آن را آرام آرام می بینیم.

کسانی که به عنوان نمایندگان ایران در این گفتگوها شرکت کردند، به دلیل تعلق خاطر به غرب و اعتماد بیش از اندازه به آنها و صد البته به دلیل خام بودن و ساده انگاری پرسش برانگیزی که آنها در این گفتگوها از خود نشان دادند، ایران را آسیب پذیر کرده و این کشور را به راهی کشاندند که اگر دقت نکنیم سرانجام آن به پرتگاه فروپاشی پایان می یابد.

ورجه وورجه های وزیرک ناشایسته جواد ظریف در آن کنفرانس پایانی هنوز در یاد ملت ایران مانده است که چگونه ذوق زده شده بود که انگار داشت بهترین پیمان تاریخی را برای ایران به ارمغان می آورد. و چند متر آنسوتر وزرای خارجه غرب آرام، با بی رغبتی تصنعی و نگاهی تحقیر آمیز ایستاده بودند و در دل می خندیدند که چگونه سر این یارو را شیره مالیده اند و طرف حالیش که نیست هیچ، دارد از آن ذوق زده هم می شود! در حالی که هیچ مکانیسم دفاعی که بتواند ایران را به راستی در برابر بدقولی احتمالی غرب گارانتی کند، در این پیمنان ننگین گنجانده نشده بود!

البته آخوندک بی مایه حسن روحانی و وزیرک ذوق زده اش جواد ظریف در آن زمان سرمست از این بودند که دهن حریف (احمدی نژاد) را به سختی کوبیده اند و با یاری کشورهای "متمدن و صلحجوی" غربی توانسته اند ایران را از جنگ دور کنند و با این کار دیگر فاتحه احمدی نژاد و گروه او را خوانده اند!

همان زمان هم می شد تشابه رفتار غرب (بویژه فرانسه) در برخورد با ایران و رفتار آنها در برابر حکومت قذافی که سپس کله پایش کردند، را دید. همان زمان هم می شد با کمی دوری جستن از احساسات و به کار گرفتن خرد خود، متوجه شد که ایران دارد به راه خطرناکی کشانده می شود. همان زمان هم می شد، شرایط نابسامان امروز را کمابیش پیش بینی کرد.

ولی شوربختانه ما ایرانی ها آدمهای احساساتی هستیم و همیشه در درازای تاریخ از آن آسیب های فراوانی دیده ایم... بارها و بارها به آسانی توانسته اند احساسات ما را به کار بگیرند و با دست خودمان توی سر خودمان بکوبند.

سال ۵۷ ما را (بخوانید "روشنفکران" ما را) احساساتی کردند و سبب شدند تا با دست خود خانه و کاشانه خود را آتش بزنیم و بپنداریم که با انقلاب و جنگ مسلحانه داریم دیو را از خانه بیرون می کنیم و فرشته را به خانه می آوریم! ولی زمانی دریافتیم فرشته ای که با ایر فرانس به ایران وارد کردند یک دیو به معنای واقعی کلمه است که دیگر کاری از دستمان بر نمی آمد. و پس از آن هم که همه می دانیم چه شد: جنگ، اختناق، زندان، بستن روزنامه ها، حجاب اجباری، کمبود کالا، دزدی، دروغ، نیرنگ، ناامیدی، اعتیاد، و هزار و یک نابسامانی های دیگر که با پرواز شوم ایرفرانس به ایران وارد شد که هنوز هم از آن رنج می بریم...

اکنون دوباره احساسات ما را (بخوانید "روشنفکران" ما را) به کار گرفته اند و به ما این را القا کرده اند که با انقلاب و یورش به پاسگاه و پادگان و راه اندازی جنگ مسلحانه، به دمکراسی و خوشبختی می رسیم و دنیا بویژه کشورهای غربی دوباره به ما و پاسپورتمان احترام خواهند گذاشت.... زمانی متوجه شویم چه به چه است که با تبدیل شدن ایران به سوریه، جنگ داخلی کشور را فرا گرفته باشد و رفتن از شیراز به تهران به یک آرزوی خطرناک تبدیل شده باشد و از گوشه و کنار کشور صدای خودمختاری و جدایی به گوش برسد و خون و خشم آن اندازه چشم گروههای مختف را فرا گرفته باشد که حتی سخن از همزیستی مسالمت آمیز گفتن نیز متصور نباشد.... و دیگر کاری هم از دستمان برنیاید....

آنگاه است که معنی پوزخندهای وزیر خارجه فرانسه در آن کنفرانس لعنتی را خواهیم دانست...

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________


____________________________________________________

Barjāme nangin va farjāme shum

Hamle be kalāntariye Qahderijān,
Na bā hamle be pāsgāhe Siāhkal be āzādi residim va na bā
hamle be kalāntariye Qahderijān be khoshbakhti mirasim.
Khoshunat, binatije va enqelāb shum ast!



Barjām bozorgtarin kolāhi bud ke bar sare Irān gozāshtand va shurbakhtāne kārchāqkonhāye Gharb dar Irān niz bā hamdastiye resānehāye Gharbi ān rā be onvāne yek piruziye melli dar halqe mellate Irān chapāndand. Aknun niz natāyeje ān rā ārām ārām mibinim.

Kasāni ke be onvāne namāyandegāne Irān dar in goftoguhā sherkat kardand, be dalile taalloqe khāter be Gharb va eetemāde bish az andāze be ānhā va sad albatte be dalile khām budan va sādeengāriye porseshbarangizi ke ānhā dar in goftoguhā az khod neshān dādand, Irān rā āsibpazir karde va in keshvar rā be rāhi keshāndand ke agar deqqat nakonim, saranjāme ān be partgāhe forupāshi pāyān miyābad.

Varje vurjehāye vazirake nāshāyeste Javād Zarif dar ān konferānse pāyāni hanuz dar yāde mellate Irān mānde ast ke chegune zouq zade shode bud ke engār dāsht behtarin peymāne tārikhi rā barāye Irān be armaghān miāvard. Va chand metr ānsutar vozarāye khārejeye Gharb ārām, bā bireghbatiye tasannoyi va negāhi tahqirāmiz istāde budand va dar del mikhandidand ke chegune sare in yāru rā shire mālideand va taraf hāliash ke nist hich, dārad az ān zouq zade ham mishavad! Dar hāli ke hich mekānisme defāyi ke betavānad Irān rā be rāsti dar barābare badqouliye ehtemāliye Gharb gārānti konad, dar in peymāne nangin gonjānde nashode bud!

Albatte ākhundake bimāye Hasan Rouhāni va vazirake zouq zadeash Javād Zarif dar ān zamān sarmaste az in budand ke dahane harif (Ahmadineĵād) rā be sakhti kubideand va bā yāriye keshvarhāye "motamadden va solhjuye" Gharbi tavānesteand Irān rā az jang dur konand va bā in kār digar fāteheye Ahmdineĵād va goruhe u rā khāndeand!

Hamān zamān ham mishod tashābohe raftāre Gharb dar barkhord bā Irān va raftāre ānhā dar barābare hokumate Qazzāfi ke sepas kallepāyash kardand, rā did. Hamān zamān ham mishod bā kami duri jostan az ehsāsāt va be kār gereftane kherade khod motavajjeh shod ke Irān dārad be rāhe khatarnāki keshānde mishavad. Hamān zamān ham mishod sharāyete nābesāmāne emruz rā kamābish pishbini kard.

Vali shurbakhtāne mā Irānihā ādamhāye ehsāsāti hastim va hamishe dar derāzāye tārikh az ān āsibhāye farāvān dideim... Bārhā o bārhā be āsāni tavānesteand ehsāsāte mā rā be kār begirand va bā daste khodemān tuye sare khodemān bekuband.

Sāle 57 mā rā (bekhānid "roushanfekrāne" mā rā) ehsāsāti kardand tā bā daste khod khāne va kāshāneye khod rā ātash bezanim va bependārim ke bā enqelāb va jange mosallahāne dārim div rā az khāne birun mikonim va fereshte rā be khāne miāvarim! Vali zamāni daryāftim fereshteyi ke bā Air France be Irān vāred kardand yekdiv be maanāye vāqeyiye kalame ast ke digar kāri az dastemān barnamiāmad. Va pas az ān ham ke hame midānim che shod: Jang, ekhtenāq, zendān, bastane ruznāmehā,hejābe ejbāri, kambude kālā, dozdi, dorugh, neyrang, nāomidi, eetiād va hezār o yek nābesāmānihāye digar ke bā parvāze shume Air France be Irān vāred shod ke hanuz ham az ān ranj mibarim...

Aknun dobāre ehsāsāte mā rā (bekhānid "roushanfekrāne" mā rā) be kār gerefteand va be mā in rā elqā kardeand ke bā enqelāb va yuresh be pāsgāh va pādgān va rāhandāziye jange mosallahāne, be demokrāsi va khoshbakhti miresim va donyā bevije keshvarhāye Gharbi dobāre be mā va pāsportemān ehterām khāhand gozāsht... zamāni motavajjeh shavim ke che be che ast ke bā tabdil shodane Irān be Suriye, jange dākheli keshvar rā farā gerefte bāshad va raftane az Shirāz be Tehrān be yek ārzuye khatrarnāk tabdil shode bāshad va az gushe o kenāre keshvar sedāye khodmokhtāri va jodāyi be gush berasad va khun o khashm chonān chashme goruhhāye mokhtalef rā farā gerefte bāshad ke hattā sokhan az hamzistiye mosālematāmiz goftan niz motasawer nabāshad... va digar kāri ham az dastemān barnayāyad...

Āngāh ast ke maaniye puzkhandhāye Vazire Khārejeye Farānse dar ān konferānse laanati rā khāhim dānest...


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!


____________________________________