|
دختران و زنان ایرانی دیگر زیر بار ستم حجاب اجباری
نمی روند. آنچه که اکنون در خیابانهای ایران می بینیم
سرآغاز جنبشی است که سرانجام سراسر کشور
را فرا خواهد گرفت.
|
نزدیک به چهل سال است که حکومت اسلامی با اعمال قانون حجاب اجباری زندگی را بر زنان و دختران ایرانی دشوار کرده است. حکومت دینی حاکم بر ایران برای برقراری این قانون، به هر کاری، از اعمال خشونت فیزیکی بر ضد زنان گرفته تا ایجاد پلیس کنترل مو و پوشش بانوان موسوم به گشت ارشاد دست زده است.
هنوز یاد تیغ های موکت بری که بر چهره زنان بیگناه ایرانی کشیده می شد تا با ایجاد ترس و وحشت، آنها را مجبور کنند ستم حجاب اجباری را بپذیرند در خاطره بسیاری از زنان و مردان ایرانی به جا مانده است و همچون لکه ننگی بر پیشانی حکومت اسلامی، در تاریخ این کشور نوشته و برای آیندگان به جا گذاشته شده تا نسل های آینده بدانند حکومت روحانیت شیعه در ایران چه جنایاتی که در مورد این ملت روا نمی داشته است.
ستم مضاعف بر زنان و دختران ایرانی
آخوندهای به قدرت رسیده از همان آغاز ادعا می کردند که با این کار می خواهند عفت و پاکدامنی را در جامعه برقرار کرده و از زنان در برابر آسیب های اجتماعی حمایت و پشتیبانی کنند. در حالی که تنها یک نگاه سطحی به جامعه خراب امروز در ایران نشان می دهد که این قانون پوسیده نه تنها به پاکدامنی و رواج اخلاق در جامعه یاری نرسانده است بلکه به سختی به آن آسیب هم زده و نیرنگ و خیانت را در جامعه گسترش داده است.
قانون حجاب اجباری پس از چهل سال سختگیری بر زنان نه تنها هیچ مشکل اجتماعی را نتوانسته حل کند، بلکه بر این مشکلات نیز افزوده و آنها را پیچیده تر نیز کرده است. بویژه زنان و دختران ایرانی در اثر این قانون ارتجاعی مورد ستم مضاعف قرار گرفته، به روش های گوناگون تحقیر شده اند و زندگی برای آنها هر چه سخت تر گشته است.
این قانون حق گزینش پوشش را از دختران و زنان ایرانی گرفته و بدون کوچکترین تردید، ستمی بزرگ بر زنان و دختران ایرانی است.
توهین مستقیم به مردان و پسران ایرانی
از سوی دیگر، این قانون ادعا می کند که می خواهد زنان را از آسیب مردان نامحرم محافظت نماید. انگار که مردان ایرانی گنجایش و ظرفیت آن را ندارند که یک زن یا دختر بدون حجاب را ببینند و اگر موی زنی یا دختری پیدا باشد مردان و پسران ایرانی نمی توانند خود را در برابر آن کنترل کنند!
پیدا نیست مغزهای وامانده در هزارو چهارصد سال پیش که همه چیز را در قالب مسائل جنسی می بینند، چه درک و برداشتی از رابطه اجتماعی میان زن و مرد در یک جامعه دارند. ولی آنچه پیداست این است که قانون حجاب اجباری توهینی بزرگ و مستقیم نسبت به مردان و پسران ایرانی است!
دلیل اصلی قانون حجاب اجباری
ولی دلیل اصلی این قانون، نه گسترش اخلاق و پاکدامنی در جامعه است و نه محافظت از زنان در برابر نگاه مردان نامحرم! این حکومت خود سرچشمه فساد و هزار و یک نابسامانی اجتماعی است که امروزه گریبانگیر جامعه ایران شده است. چگونه چنین حاکمیتی می تواند برای پاکدامنی و اخلاق اهمیت قائل باشد؟
هدف اصلی از این قانون در واقع گسترش قدرت و به کنترل درآوردن هرچه بیشتر جامعه است. آخوندهای به قدرت رسیده این قانون را به عنوان ابزاری برای تثبیت هرچه بیشتر خود بر جامعه در دست گرفته اند و سالهاست که آن را به این منظور و هدف به کار برده اند.
اجبار یک جامعه به رعایت قانون حجاب، آن جامعه را از نظر روانی برای پذیرفتن قوانین محدود کننده دیگر، آماده تر می سازد و زمینه را برای گسترش دستورات پوسیده و ناکارآمد هموارتر می کند.
به یاری ترفندهایی از جمله همین قانون حجاب اجباری است که ملت ایران "پذیرفته" است یک پیرمرد خرفت مانند جنتی برای آنها تعیین تکلیف کند. به دلیل وجود همین قوانین است که دزدان دانه درشتی مانند برادران فاسد لاریجانی توانسته اند دو قوه قضاییه و مقننه را در چنگ خود بگیرند و برای این ملت قانون و دستور صادر کنند. به دلیل وجود همین قوانین است که آدم بیماری مانند علی خامنه ای می تواند خود را خلیفه مسلمین و نماینده امام زمان (؟!؟) در روی زمین بداند و مانند یک سلطان دیکتاتور سرنوشت کشور را رقم بزند. به دلیل وجود همین قوانین است که ملت ایران کمابیش "پذیرفته" است زنان و دختران کشور به دلیل مشکلات اقتصادی به تن فروشی روی بیاورند در حالی که دارایی های آنها صرف طلا گرفتن گنبدهای آرامگاه چند عرب شود که ۱۴۰۰ سال پیش در عراق درگذشته اند!
هدف اصلی از قانون حجاب اسلامی، در واقع خفه کردن هر گونه اندیشه آزاد و مخالف و ایجاد یک دیکتاتوری مطلق زیر نام "ولایت فقیه" است.
|
دخترانی که این گونه در برابر بیداد دینی ایستاده اند
سرانجام قانون حجاب اجباری را به زمین خواهند زد!
|
چه باید کرد؟
پیش از هرچیز باید این را از مغزمان بدر کنیم که قانون حجاب اسلامی، تنها مشکل زنان و دختران است. این قانون مشکل هم زنان و هم مردان ایرانی است. در واقع این یک مشکل بزرگ اجتماعی است که نتایج آن تنها به کنترل پوشش زنان محدود نمی شود و اثرات بسیار گسترده تری بر بدنه جامعه و مقوله هایی از جمله چگونگی روابط اجتماعی و قدرت سیاسی دارد.
قانون پوسیده حجاب اجباری نخستین خاکریز در مبارزه برای آزادی و رهایی میهن از دیکتاتوری دینی است! راه رهایی و نجات میهن از همین خاکریز می گذرد. تا زمانی که این خاکریز را پشت سر نگذاشته باشیم به هیچکدام از اهدافمان که آزادی و سربلندی کشور است نخواهیم رسید!
باید به هر وسیکه ممکن مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری را به پیش ببریم. زنان و دختران آزاده ایرانی با برداشتن روسرهای نکبت باری که آخوندها به زور بر سر آنها کرده اند می توانند نقش بسیار مهمی را در این راه بازی کنند. ولی این به هیچ روی بدین معنی نیست که مردان و پسران ایرانی نقشی در این کار نمی توانند داشته باشند.
درواقع مردان و پسران ایرانی می توانند به روش های گوناگونی در پیشبرد این مبارزه یاری کرده و همصدا با شیر زنان و دختران آزاده ایرانی مخالفت خود را با این قانون پوسیده که چهره کشور را نزد جهانیان خراب کرده و سبب تحقیر ما شده است، اعلام کنند.
مردان و پسران ایرانی نیز مانند شیر زنان آزاده می توانند با بر چوب کردن روسری و بالا گرفتن آن در خیابانها نشان دهند که دیگر زیر بار قانون کهنه و پوسیده ای نمی روند که چند عرب در ۱۴۰۰ سال پیش در بیابانهای مکه و مدینه سرهم بندی کرده اند.
قانون حجاب اجباری دیگر جایی در جامعه ایران سده بیست و یکم ندارد. این قانون پوسیده، ناکارامد و ارتجاعی است و سبب تحقیر زنان و مردان ایرانی می شود و به همین دلیل نیز هرچه زودتر باید لغو گردد!
بجای حمله به پاسگاهها و راه انداختن شورش های کور و خشونت آمیز، بهترین کار در شرایط کنونی مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری است!
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________
____________________________________________________
Hejābe ejbāri, setami bozorg be zanān,
va touhini bozorg be mardāne Irāni
|
Dokhtarān va zanāne Irāni digar zire bāre setame hejābe
ejbāri namiravand. Ānche ke aknun dar khiābānhāye
Irān mibinim, sarāghāze jonbeshi ast ke saranjām
sarāsare keshvar rā farā khāhad gereft.
|
Nazdik be chehel sāl ast ke Hokumate Eslāmi bā eemāle qānune hejābe ejbāri zendegi rā bar zanān va dokhtarāne Irāni doshvār karde ast. Hokumate diniye hākem bar Irān barāye barqarāriye in qānun , be har kāri, az eemāle khoshunate fiziki bar zedde zanān gerefte tā ijāde poliase kontrole mu va pusheshe bānovān mousum be Gashte Ershād dast zade ast.
Hanuz yāde tighhāye muketbori ke bar chehreye zanāne bigonāhe Irāni keshide mishod tā bā ijāde tars va vahshat, ānhā rā majbur konand setame hejābe ejbāri rā bepazirand dar khātereye besyāri az zanān va mardāne Irāni be jā mānde ast va hamchun lakkeye nangi bar pishāniye Hokumate Eslāmi dar tārikhe in keshvar neveshte va barāye āyandegān be jā gozāshte shode tā naslhāye āyande bedānand hokumate rouhāniyate shiye dar Irān, che jenāyāti ke dar mourede in mellat ravā namidāshte ast.
Setame mozāaf bar zanān va dokhtarāne Irāni
Ākhundhāye be qodrat reside az hamān āghāz eddeā mikardand kh bā in kār mikhāhand effat va pākdāmani rā dar jāmeebarqarār karde va az zanān dar barābare āsibhāye ejtemāyi hemāyat va poshtibāni konand. Dar hāli ke tanhā yek negāhe sathi be jāmeeye kharābe emruz dar Irān neshān midahad ke in qānune puside na tanhā be pākdāmani va ravāje akhlāq dar jāmee yāri naresānde ast balke be sakhti be ān āsib ham zade va neyrang va khiānat rā dar jāmee gostaresh dāde ast.
Qānune hejābe ejbāri pas az chehel sāl sakhtgiri bar zanān na tanhā hich moshkele ejtemāyi rā natavāneste ast hal konad balke bar in moshkelāt niz afzude va ānhā rā pichidetar niz karde ast. Beviĵe zanān va dokhtarāne Irāni dar asare in qānune ertejāyi, mourede setame mozāaf qarār gerefte, be raveshhāye gunāgun tahqir shodeand va zendegi bar ānhā harche sakhttar shode ast.
In qānun haqqe gozineshe pushesh rā az dokhtarān va zanāne Irāni gerefte va bedune kuchaktarin tardid, setami bozorg bar zanān va dokhtarāne Irāni ast.
Touhine mostaqim be mardān va pesarāne Irāni
Az suye digar, in qānun eddeā mikonad ke mikhāhad zanān rā az āsibe mardāne nāmahram mohāfezat nemāyad. Engār ke mardāne Irāni gonjāyesh va zarfiyate ān rā nadārand ke yek zan yā dokhtare bedune hejāb rā bebinand va agar muye zani yā dokhtari peydā bāshad mardān va pesarāne Irāni namitavānand khod rā dar barābare ān kontrol konand!
Peydā nist maghzhāye vāmānde dar hezār o chahārsad sāle pish ke hame chiz rā dar qālebe masāele jensi mibinand, che dark va bardāshti az rābeteye ejtemāyi miāne zan o mard dar yek jāmee dārand. Vali ānche peydāst in ast ke qānune hejābe ejbāri touhini bozorg va mostaqim nesbat be mardān va pesarāne Irāni ast!
Dalile asliye qānune hejābe ejbāri
Vali dalile asliye in qānun, na gostareshe akhlāq va pākdāmani dar jāmee ast va na mohāfezat az zanān dar barābare negāhe mardāne nāmahram! In hokumat khod sarchashmeye fesād va hezār o yek nābesāmāniye ejtemāyi ast ke emruze geribāngire jāmeeye Irān shode at. Chegune chonin hokumati mitavānad barāye pākdāmani va akhlāq ahammiyat qāel bāshad?
Hadafe asli az in qānun darvāqe gostareshe qoidrat va be kontrol darāvardane harche bishtare jāmee ast. Ākhundhāye be qodrat reside ain qānun rā be onvāne abzāri barāye tasbite harche bishtare khod bar jāmee dar dast gerefteand va sālhāst ke ān rā be in manzur va hadaf be kār bordeand.
Ejbāre yek jāmee be reāyate qānune hejāb, ān jāmee rā az nazare ravāni barāye paziroftane qavānine mahdud konandeye digar, āmādetar misāzad va zamine rā barāye gostareshe dsturāte puside va nākārāmad hamvārtar mikonad.
Be yāriye tarfandhāyi az jomle hamin qānune hejābe ejbāri ast ke mellate Irān “pāzirofte” yek pirmarde khereft mānande Jannati barāye ānhā tayin o taklif konad. Be dalile vojude hamin qavānin ast ke dozdāne dāne doroshti mānande barādarāne fāsede Lārijāni tavānesteand do qoweye Qazāyiye va Moqannane rā dar change khod begirand va barāye in mellat qānun va dastur sāder konand. Be dalile vojude hamin qavānin ast ke ādame bimāri mānande Ali Khāmeneyi mitavānad khod rā khalifeye moslemin va namāyandeye Emāme Zamān (?!?) dar ruye zamin bedānad va mānande yek soltāne diktātor sarneveshte keshvar rā reqam bezanad. Be dalile vojude hamin qavānin ast ke mellate Irān kamābish “pazirofte” ast zanān va dokhtarāne keshvar be dalile moshkelāte eqtesādi be tanforushi ruy biāvarand dar hāli ke dārāyihāye ānhā sarfe talā gereftane gonbadhāye ārāmgāhe chand Arab shavad ke 1400 sāle pish dar Erāq dargozashteand!
Hadafe asli az qānune hejābe eslāmi, darvāqe khaffe kardane har gune andisheye āzād va mokhālef va ijād yek diktātoriye motlaq zire nāme “velāyate Faqih” ast.
|
Dokhtarāni ke in gune dar barābare bidāde dini
istādeand, saranjām qānune hejābe ejbāri rā
be zamin khāhand zad!
|
Che bāyad kard?
Pish az har chiz bāyad in rā az maghzemān be dar konim ke qānune hejābe eslāmi, tanhā moshkele zanān va dokhtarān ast. In qānun moshkele ham zanān va ham mardāne Irāni ast. Darvāqe in yek moshkele bozorge ejtemāyi ast ke natāyeje ān tanhā be kontrole pusheshe zanān mahdud namishavad va asarāte besyār gostardeyi bar badaneye jāmee va maqulehāyi az jomle chegunegiye ravābete ejtemāyi va qodrate siāsi dārad.
Qānune pusideye hejābe ejbārinokhostin khākriz dar mobāreze barāye āzādi va rahāyiye mihan az diktātoriye dini ast! Rāhe rahāyiye mihan az hamin khākriz migozarad. Tā zamāni ke in khākriz rā poshte sar nagozāshte bāshim be hichkodām az ahdāfemān ke āzādi va sarbolandiye keshvar ast nakhāhim resid!
Bāyad be har vasileye momken mobāreze barāye laghve qānune hejābe ejbāri rā be pish bebarim. Zanān va dokhtarāne āzādeye Irāni bā bardāshtane rusarihāye nekjbatbāri ke ākhundhā be zur bar sare ānhā kardeand, mitavānand naqshe besyār mohemmi rā dar in rāh bāzi konand. Vali in be hich ruy bedin maani nist ke mardān va pesarāne Irāni naqshi dar in kār namitavānand dāshte bāshand.
Darvāqe mardān va pesarāne Irāni mitavānand be raveshhāye gunāguni dar pishborde in mobāreze yāri karde va hamsedā bā shirzanān va dokhtarāne āzādeye Irāni mokhālefate khod rā bā in qānune puside ke chehreye keshvar rā nazde jahāniān kharāb karde va sababe tahqire mā shode ast, eelām konand.
Mardānva pesarāne Irāni niz mānande shirzanāne āzāde mitavānand bā bar chub kardane rusari va bālā gereftane ān dar khiābānhā neshān dahand ke digar zire bāre qānune kohne va pusideyi namiravand ke chand Arab dar 1400 sāle pish dar biābānhāye Makke va Madine sarehambandi kardeand.
Qānune hejābe ejbāri digar jāyi dar jāmeeye Irāne sadeye bist o yekom nadārad. In qānun puside, nākārāmad va ertejāyi ast va sababe tahqire zanān va mardāne Irāni mishavad va be hamin dalil niz harche zudtar bāyad laghv gardad!
Bejāye hamle be pāsgāhhā va rāh andākhtane shureshhāye kur va khoshunatāmiz, behtarin kār dar sharāyete konuni mobāreze barāye laghve qānune hejābe ejbāri ast!
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
____________________________________