فرانسه در خاور میانه ماجراجویی های بسیاری کرده و ملتهای بسیاری را به خاک سیاه نشانده است |
بیشتر بدبختی هایی هم که بر سرمان آمده است نتیجه همین ساده انگاری و احساساتی برخورد کردن به پیرامون بوده است!
تازه این احساساتی بودن تنها در زندگی عادی نیست که خود را نشان می دهد بلکه در همه جوانب آن حتی در سیاست و جهت گیری های سیاسی این کشور و ملت هم دیده می شود. از باصطلاح روشنفکران و نخبگان که دیگر بهتر است سخنی به میان نیاید. چرا که این طبقه از ما بهتر همه چیز دان، که باید چراغ راهنمایی برای ما مردم کوچه و بازار باشد، خود آنچنان دچار بیماری ساده انگاری و احساساتی بودن است که اگر قرار بر درمان باشد آنها بارها بیشتر از ما مردم عادی نیازمند آن هستند...
ما ایرانی ها باید در اندیشه خود باشیم! باید یاد بگیریم تردید کنیم! باید جسارت پیدا کنیم که با بدبینی به رویدادها بنگریم! باید بیاموزیم شک کنیم، باید به خود یادآور شویم که هرچیزی را به آسانی نپذیریم!
|
شوربختانه طبقه روشنفکر ما آنقدر در دنیای زیبای روشنفکری خود غرق است و آنقدر سرش را زیر برف رویاهای روشنفکرانه فرو برده است که دیگر حتی توانایی دیدن واقعیات را هم ندارد. اگر جایی هم به آنها ایراد گرفته شود، داد و بیدادشان به هوا می رود و اگر به آنها گفته شود که بدبختی های کنونی کشور، تا اندازه زیادی نتیجه سادگی و احساسات پوچ آنها در سی و پنج سال پیش است که گول بیگانگان را خوردند، فریادشان بلند می شود که این ملت "روشنفکرانش" را نمی فهمد و قدر آنها را نمی داند! همانهایی که با واژه های قلمبه سلمبه می خواستند به ما مردم عادی بباورانند که با سرنگونی "دیکتاتوری" شاه، مردم به حقشان می رسند و حکومت عدالت و دمکراسی برقرار می گردد....
ولی دیگر آن زمان، مدتهاست که سپری شده است. ملت دیگر گول "روشنفکرانش" را نمی خورد و برای فراخوان هایش طرح هم خرد نمی کند. ملت اکنون می داند که برخی از همین "روشنفکران"، پولی را که دولت شاه به آنها داده بود تا به غرب رفته، دانش آموخته، به کشور باز گشته و در آبادانی و پیشرفت کشور شرکت کنند، را به فلسطینی ها می دادند تا به آنها ترور کردن را بیاموزند و به آنها یاد دهند چگونه خانه و کاشانه خود را آتش بزنند!
و یا برخی دیگر از این "روشنفکران" در قالب کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور آشکارا به مزدوری برای بیگانگان و دشمنان ایران می پرداختند و به عامل کشورهای بیگانه تبدیل شدند تا ایران را به آتش بکشند. و سرانجام هم کشیدند...
همین روشنفکرها دوباره دارند مخ ما را به کار می گیرند و به جای این که به ما هشدار دهند تا خرد خود را به کار گرفته و بدون احساسات دروغین، رویدادهای پیرامون خود را بنگریم، می آیند و تلاش می کنند که نگاه ساده انگارانه و پر از احساسات خود را نسبت به رویدادهای دنیا به ما بپذیرانند...
هم میهنان گرامی،
آنچه هم اکنون در غرب می گذرد، ادامه برنامه اسلامیزه کردن خاور میانه است که غرب دهه ها است به کار گرفته و همچنان آن را ادامه می دهد. آغاز این برنامه با سرنگونی شاه و ویران کردن زیر ساخت های ایران کلید خورد و تلاش دارد دیگر کشورهای منطقه را نیز به آن دچار کند. غرب می خواهد از امکانات منطقه خاور میانه بیشترین بهره برداری را در رویارویی خود با روسیه و چین بنماید. در این راه کشته شدن میلیونها ایرانی و عراقی در جنگ، ویران شدن لیبی، سیاهروزی افغانها، نابودی سوریه، آوارگی یمنی ها ... هیچ تاثیری ندارد. آنها مدتهاست که طرح فروپاشی چند کشور منطقه از جمله ایران را نیز روی میز خود دارند....
هم میهنان، شازده کوچولو چه در اندوه باشد و چه نباشد، چه رویدادهای پاریس واقعی باشند (که در آن صورت باید گفت که سگ هار داعش پای صاحبش را گاز گرفته است) و چه واقعی نباشند (همان گونه که در یکی دو مورد پیش هم پرسش های بسیاری هنوز بی پاسخ مانده است)، ما ایرانی ها باید در اندیشه خود باشیم! باید یاد بگیریم تردید کنیم! باید جسارت پیدا کنیم که با بدبینی به رویدادها بنگریم! باید بیاموزیم شک کنیم، باید پیوسته به خود یادآور شویم که هرچیزی را به آسانی نپذیریم!
در مورد رویدادهای پاریس نگاهی به این ویدئو های زیر بیاندازید. حتی اگر موارد مطرح شده در این ویدئو ها جای تردید هم داشته باشد باز ارزش این را دارد تا این رویداد را از جوانب گوناگون بنگریم. نگاه یک جانبه به پیرامون نه تنها ما را از واقعیت امر به دور می کند، بلکه می تواند سبب گمراهی ما هم بشود. بویژه نگاهی که دیگران برای ما ساخته باشند و پیوسته نیز آن را در بوق و شیپور رسانه های خود بدمند و به خورد ما دهند!
https://www.youtube.com/watch?v=I0EW1-EDevQ
https://www.youtube.com/watch?v=9TiFZAHfSTU
https://www.youtube.com/channel/UCCqkPFcXsSdtyQ4EvUXWemQ/videos
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
__________________
____________________________________________________
Mā Irāniān
va ruydādhāye "nāgovāre" Pāris
va ruydādhāye "nāgovāre" Pāris
Farānse dar Khāvare Miāne majarājuyihāye besyāri karde va mellathāye besyāri rā be khāke siāh neshānde ast! |
Bishtare badbakhtihāyi ham ke bar saremān āmade ast natijeye hamin sādeengāri va ehsāsāti barkhord kardan be pirāmun bude ast!
Tāze in ehsāsāti budan tanhā dar zendegiye āddi nist ke khod rā neshān midahad balke dar hameye javānebe ān hattā dar siāsat va jahatgirihāye siāsiye in keshvar va mellat ham dide mishavad. Az be estelāh roushanfekrān va nokhbegān ke digar behtar ast sokhani be miān nayāyad. Cherā ke in tabaqeye az mā behtare hamechizdān, ke bāyad cherāghe rāhnamāyi barāye mā, mardome kuche o bāzār bāshad, khod ānchonān dochāre bimāriye sādeengāri va ehsāsāti budan ast ke agar qarār bar darmān bāshad ānhā bārhā bishtar az mā mardome āddi niāzmande be ān hastand.
Mā Irānihā bāyad dar andisheye khod bāshim! Bāyad yād begirim tardid konim! Bāyad jesārat peydā konim ke bā badbini be ruydādhā bengarim! Bāyad biāmuzim shak konim, bāyad peyvaste be khod yādāvar shavim ke har chizi rā be āsāni napazirim!
|
Shurbakhtāne tabaqeye roushanfekre mā ānqadr dar donyāye zibāye roushanfekriye khod gharq ast va ānqadr sarash rā zire barfe royāhāye roushanfekrāne foru borde ast ke digar hattā tavānāyiye didane vāqeiyāt rā ham nadārad.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
______________________________