سیستم موشکی اس-۳۰۰ |
۲ - همان گونه که انتظار می رفت، آمریکا و بویژه اسرائیل، با واکنش های تند خود نشان دادند که از این کار خشمگین هستند. واکنش اسرائیل در این مورد دنباله همان رجزخوانی هایی بود که چند سال گذشته ادامه داشته و از راه آن، گاه و بیگاه به تهدید ایران پرداخته است.
آمریکا نیز بر خلاف آنچه که برخی از شیفتگان غرب در ایران می پندارند، در مورد ایران و منطقه خاور میانه، دارای برنامه راهبردی مشخصی است که با جدیت آن را دنبال می کند و با این یا آن گفتگو تغییری در آن پدید نمی آورد. این برنامه با تصمیم اخیر روسیه همخوانی و سازگاری ندارد و تا اندازه ای رو در روی آن قرار گرفته است.
۳ - در درون کشور نیز، برخی از هم میهنان دوباره ساز کهنه انگلیسی ساخته و به دست قاجار داده "هیولای روسیه" را برداشته و با دمیدن در آن، آهنگ بدقلق "روسیه، بزرگترین دشمن ایران" را سر می دهند و با قرار دادن دو پا در یک کفش، پافشاری می کنند که روسیه در اینجا نیز به دنبال نیرنگ زدن به ایران است و می خواهد با دودوزه بازی از نزدیکی ایران به غرب پیشگیری کند و نگذارد که ایران با عادی سازی روابطش با غرب، به پیشرفت، دمکراسی و آبادانی برسد!
البته این خوش باوران شیفته غرب، هیچ اشاره ای هم به این نمی کنند (شاید هم نمی دانند!) که حتی ننگین ترین قرارداد ایران و روسیه، به دست یک انگلیسی نوشته شده است. همان انگلیسی هایی که با فرانسوی ها ایران را تحریک به جنگ با روسیه کردند و زمانی هم که کار به جای باریک کشید، پشت ایران را خالی نمودند و حتی در تنظیم و نوشتن قراردادهای ننگین که آشکار به زیان ایران بود، پیشقدم هم شدند.
این هم میهنان ساده انگار نه تنها از سرنوشت قذافی و حسنی مبارک درسی نگرفته اند بلکه حتی شرایط بسیار حساس خاورمیانه و بازی هایی که غرب بر سر ملت های بیچاره منطقه در می آورد و تاثیری که این بازی ها بر امنیت و منافع ملی کشورمان دارند را هم نمی بینند. ... و یا نمی خواهند ببینند!
۴ - برخی دیگر از هم میهنان که واقع بین ترند، از این کار روسیه استقبال کرده اند و آن را به هر روی، سبب تقویت بنیه دفاعی کشورمان می دانند که بویژه در شرایط کنونی منطقه، از اهمیت بالایی برخوردار است. آنها روی هم رفته از این کار پشتیبانی می کنند ولی در ضمن نگران این هم هستند که نکند این تصمیم، روند گفتگوهای هسته ای ایران و کشورهای ۱+۵ را به هم بزند و تفاهم سیاسی لوزان را که می رود نتیجه به بار بیاورد، را دچار اخلال کند. این گروه تحلیل های خود را بر این پایه گذاری کرده اند که گفتگوهای هسته ای نه تنها به هدف خواهند رسید، بلکه نتایج آن نیز، کاملا به سود ایران خواهد بود.
۵ - بدون تردید می توان نگاه مثبت و خوش باوری این دسته از هم میهنان را درک کرد. واقعیت این است که ملت ایران از نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی موجود در کشور، که بخش بزرگی از آن ناشی از بایکوت های غرب بر ضد ایران می باشد، خسته شده است. به ویژه این که با چشمان خود می بیند، این بایکوت ها برای گروهی فرصت طلب و سودجو که با روحانیت و دستگاههای حاکمیت نیز در پیوند هستند، به منبعی برای سرمایه اندوزی تبدیل گشته است.
۶ - ولی واقعیت میدانی و آنچه که در عمل در حال انجام است چیز دیگری است. نگاهی کلی به آنچه که در منطقه می گذرد و پیوند آن با گفتگوهای هسته ای و بویژه واکنش های مبهم و گاه تهدید آمیزی که بخش های گوناگون قدرت در آمریکا نسبت به تفاهم لوزان نشان می دهند، به روشنی آشکار می سازد که آمریکا همچنان در حال پیاده کردن برنامه دراز مدت خود در منطقه، بویژه در مورد ایران است و حتی سر سوزنی نیز آن فاصله نگرفته است. در واقع گفتگوهای هسته ای و تفاهم لوزان بخشی از برنامه درازمدتی است که غرب برای ایران و خاور میانه در سر می پروراند.
۷ - بر خلاف شعارهایی که در مورد عزت و اقتدار ایران در گفتگوهای هسته ای، سر داده می شود، شوربختانه کشورمان در یک تنگنای خطرناک قرار گرفته است. توضیح در این مورد، در نوشته دیگری خواهد آمد ولی کوتاه آن این است که چه ایران با غرب همکاری کند و به توافق هسته ای برسد و چه با آن سر مخالفت بردارد و مورد حمله قرار گیرد، در هر دو حالت، غرب به پیاده کردن برنامه راهبردی خود برپایه خاورمیانه تازه و تقسیم کشورهای بزرگ منطقه، ادامه خواهد داد. ایران برای رهایی از این تنگنا، گزینه های بسیار اندکی دارد!
۸ - یکی از اندک گزینه هایی که برای ایران به جا مانده و می تواند ایران را در رهایی از تنگنای کنونی یاری دهد، گزینه نزدیکی و اتحاد با روسیه است. البته این بدین معنی نیست که روسیه حاضر است منافع خود را فدای ایران کند. بر عکس... این انتظار را هم نمی توان و نباید از روسیه (و نه هیچ کشور دیگری) داشت.
۹ - روسیه مانند هر کشور دیگری در اندیشه منافع ملی و امنیت خاک خود است. روسیه در ضمن می داند که غرب با ایجاد جنگ در اوکراین، منافع راهبردی آنها را نشانه گرفته است. آنها بخوبی می دانند که غرب، تنها از یک سو نمی آید و تنها در یک جبهه دست به کار نمی شود. حساسیت روسیه نسبت به ثبات و آرامش در کشورهای آسیای میانه و دیگر همسایگان جنوبی اش نیز به همین دلیل است.
۱۰ - تصمیم روسیه نسبت به تحویل سامانه پدافند هوایی اس-۳۰۰ به ایران، آن هم در کوتاه مدت، به این معنی می تواند باشد که سیاستمداران روسی به این نتیجه رسیده اند که گفتگوهای هسته ای نه تنها، آن گونه که ایرانی ها خواستار آن هستند به بار نخواهد نشست، بلکه ادامه آن به شکل کنونی، خطر حمله به تاسیسات ایران را نیز به گونه نگران کننده ای افزایش خواهد داد. روندی که در واقع روسیه را پس از ایران، بیش از هر کشور دیگری مورد تهدید قرار می دهد. طبیعی است که در چنین شرایطی، از حاکمیت کنونی روسیه که منافع ملی کشور را اولویت نخست خود می دانند، و بویژه از رهبر میهن پرستی مانند پوتین، انتظاری غیر از این نمی توان داشت که به دفاع از منافع ملی کشورشان برخیزد.
۱۱ - روس ها، در واقع برای خنثی کردن تهدیداتی که متوجه منافع خود آنهاست، حاضر شده اند سامانه موشکی اس-۳۰۰ را به ایران بفرستند. این کار نشان دهنده این واقعیت است که شرایط در روابط ایران و روسیه با چند سال پیش بسیار تفاوت کرده است و می توان از همسویی منافع ملی ایران و روسیه (هر چند با ابهاماتی به جا مانده از گذشته) سخن به میان آورد. این یک فرصت بی نظیر برای ایران است که می تواند با هوشیاری و به کارگیری سیاست برد-برد با روسیه، خود را از تنگنایی که غرب برای آن درست کرده است رهایی بخشد.
۱۲ - البته این امر به هیچ روی نمی تواند از اهمیت رابطه با غرب بویژه اروپا برای ایران، چیزی بکاهد. ساده انگاری است اگر فرض کنیم که در شرایط کنونی می توانیم دور کشورمان را دیوار بکشیم و با دنیای بیرون بویژه غرب، رابطه ای نداشته باشیم. این موضوع حتی به این برنمی گردد که غرب (اروپا) می تواند مشتری مهمی برای نفت و گاز ما باشد. مسئله بسیار گسترده تر از آن است! زیاده گویی نیست اگر گفته شود، که برای ایران، رابطه با غرب بویژه با اروپا، مهم و حیاتی است ولی، شرایط منطقه و جهان به گونه ای پیچیده و در هم تنیده شده است که برای ایران، عادی کردن رابطه با غرب، با این پیش شرط که منافع ملی اش حفظ و یکپارچگی خاکش، نگهداری شود، دستکم در شرایط کنونی، تنها از یک راه به دست می آید: نزدیکی و اتحاد (واقعی) با فدراسیون روسیه!
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
__________________
____________________________________________________
Cherā Russiye bā forushe
Sāmānye s300 be Irān movāfeqat kard?
Sāmānye s300 be Irān movāfeqat kard?
Sisteme mushakiye S300 |
2 - Hamān gune ke entezār miraft, Āmrikā va beviĵe Esrāil, bā vākoneshhāye tonde khod neshān dādand ke az in kār khashmgin hastand. Vākoneshe Esrāil dar in moured donbāleye hamā rajazkhānihāyi bud ke chand sāle gozāhte edāme dāshte va az rāhe ān, gāh va bigāh be tahdide Irān pardākhte ast.
3 - Āmrikā niz barkhalāfe ānche ke barkhi az shiftegāne Gharb dar Irān mipendārand, dar mourede Irān va Khāvare Miāne, dārāye barnāmeye rāhbordiye moshakhasi ast ke bā jeddiyat ān rā donbāl mikonad va bā in yā ān goftogu taghyiri dar ān padid namiāvarad. In barnāe bā tasmime akhire Russiye hamkhāni va sāzgāri nadārad va tā andāzeyi ru dar ruye ān qarār gerefte ast.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
______________________________