نمایش مسخره آخوندها که هر از چند گاهی به هدف زنده کردن فسیل های گرد گرفته سید موسوی-شیخ کروبی اجرا می شود دیگر دارد حال آدم را به هم می زند.
آخوندها به رهبری سید خامنه ای، این دو ابزار ارزان و بی دردسر (موسوی و کروبی) را با مهارت تمام در برابر گروه احمدی نژاد-مشایی به کار گرفته اند.
موسوی و کروبی در خرداد ۱۳۸۸ و به هنگامی که گروه احمدی نژاد-مشایی زمینه را فراهم کرده بود تا:
- پست من در آوردی "ولایت فقیه" را برچیده،
- رابطه با آمریکا را بدون واسطه و بر پایه احترام متقابل برقرار نموده،
- قانون پوسیده حجاب اجباری را لغو کرده،
- پیوند با ایرانیان خارج از کشور را گسترش داده و آنها را به بازگشت به میهن فراخوانده،
- با کوتاه کردن دست دزدان دانه درشت و گسترش طبقه متوسط، اقتصاد کشور را ثبات و آرامش بخشیده،
- با بزرگداشت فرهنگ و مکتب ایرانی در برابر مکتب آخوندی، غرور ملی را در مردم زنده کرده،
- با ایجاد روبط نزدیک و هدفمند با کشورهایی مانند تاجیکستان، افغانستان و آذربایجان زمینه یک اتحادیه توانمند در منطقه را پایه ریزی نموده،
- و ....
آمدند و با سخنان زیبا سر ملت را گرم کرده و شرایط را به سود آخوندها و شخص سید علی خامنه ای تغییر دادند.
بسختی بتوان چشم بر این واقعیت بست که سید علی خامنه ای تا کنون بیشترین سود را ازنابخردی ها (خیانت ها ؟) و سیاست های اشتباه سید موسوی-شیخ کروبی برده است. این که این کار آنها خواسته یا ناخواسته بوده است چیزی را در اصل مطلب تغییر نمی دهد. در این میان ملت ایران بیشترین زیان ها را متحمل شد.
دلیل اصلی "اشتباهات" سید موسوی-شیخ کروبی و تفاوت عمده این دو با گروه احمدی نژاد-مشایی این است که آنها همچنان بر طبل توخالی جهان وطنی اسلامی می کوبند و به فرهنگ آخوندی، به چشم چاره کار ایران می نگرند، در حالی که احمدی نژاد-مشایی اندیشه های ملی گرایانه داشته و بر این باوردند که نه فرهنگ آخوندی، بلکه فرهنگ غنی ایرانی می تواند چاره ساز دشواریهای کنونی میهنمان باشد. این تفاوت، ریشه ای است!
ملت ایران روزبروز بیشتر به این باور می رسد که راه چاره نابسامانی های کنونی کشور در ملی گرایی و سیاست های پایه ریزی شده بر میهن پرستی نهفته است.
داوری تاریخ و نسل آینده ایران در مورد نابخردی های سید موسوی-شیخ کروبی، که از برخی از یاران آنان حتی بوی خیانت نیز به مشام می رسد، بسیار سهمگین خواهد بود.
اکنون که میهن مان هر روز از سوی بیگانگان تهدید می شود، نگهداری از خاک کشور، الویت نخست ما را تشکیل می دهد. ولی اگر کار بجایی برسد که آخوندها به رهبری سید تازی تبار و ایران ستیز، علی خامنه ای بخواهند گروه احمدی نژاد-مشایی را لت و پار کنند، الویت ها تغییر خواهند کرد. چرا که در آن صورت تنها کشور را دست از نخواهیم داد.
نباید به این خشک مغزهای بی وطن که هیچ احساسی نسبت به ایران و ایرانی ندارند، اجازه دهیم که کشورمان را به روز افغانستان طالبان بیاندازند!
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
________________________
____________________________________________________
Fosilhāye gard gerefteye seyyed Musavi- sheykh Karrubi
Namāyeshe maskhareye ākhundhā ke har az chand gāhi be hadafe zende kardane fosilhāye gard gerefteye seyyed Mirhoseyn Musavi-sheykh Karrubi ejrā mishavad, digar dārad hāle ādam rā be ham mizanad.
Ākhundhā be rahbariye seyyed Khāmeneyi, in do abzāre arzān va bidardesar (Musavi va Karrubi) rā bā mahārate tamām dar barābare goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi be kār gerefteand.
Seyyed Mirhoseyn Musavi va sheykh Karrubi dar Khordāde 1388 va be hangāmi ke goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi zamine rā farāham karde bud tā:
- poste mandarāvardiye “velāyate faqih” rā barchide,
- rābete bā Āmrikā rā bedune vāsete va bar pāyeye ehterāme motaqābel baqarār nemude,
- qānune pusideye hejābe ejbāri rā laghv karde,
- peyvand bā Irāniāne khārej az keshvar rā gostaresh dāde va ānhā rā be bāzgasht be mihan farākhānde,
- bā kutāh kardane daste dozdāne dānedorosht va gostareshe tabaqeye motavasset, eqtesāde keshvar rā sobāt va ārāmesh bakhshide,
- bā bozorgdāshte farhang va maktabe Irāni dar barābare maktabe ākhundi, ghorure melli rā dar mardom zende karde,
- bā ijāde ravābete nazdik va hadafmand bā keshvarhāyi mānande Tājikestān, afghānestān va Āzarbāyjān zamineye yek ettehādiyeye tavānmand rā dar mantaqe pāyerizi nemude,
- va …
Āmadand va bā sokhanāne zibā sare mellat rā garm karde va sharāyet rā be sude ākhundhā va shakhse seyyed Ali Khāmeneyi taghyir dādand.
Be sakhti betavān chashm bar in vāqeiyat bast ke seyyed Khāmeneyi tā konun bishtarin sud rā az nābekhradihā (khiānathā ?) va siāsathāye eshtebāhe seyyed Musavi-sheykh Karrubi borde ast. In ke in kāre ānhā khāste yā nākhāste bude ast, chizi rā dar asle matlab taghyir namidahad. Dar in miān mellate Irān bishtarin ziānhā rā motahammel shod.
Dalile asliye “eshtebāhāte” seyyed Musavi-sheykh Karrubi va tafāvote omdeye in do bā goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi in ast ke ānhā hamchonān bar table tukhāliye jahānvataniye eslāmi mikuband va be farhange ākhundi be chashme chāreye kāre Irān minegarand. Dar hāli ke Ahmadineĵād-Mashāyi andishehāye melligerāyāne dāshte va bar in bāvarand ke na farhange ākhundi, balke farhange ghaniye Irāni mitavānad chāresāze doshvārihāye konuniye mihanemān bāshad. In tafāvot, risheyi ast!
Mellate Irān ruz be ruz bishtar be in bāvar mirasad ke rāhe chāreye nābesāmānihāye konuniye keshvar dar melligerāyi va siāsathāye pāyerizi shode bar mihanparasti nohofte ast.
Dāvariye tārikh va nasle āyandeye Irān dar mourede nābekhradihāye seyyed Musavi-sheykh Karrubi, ke az barkhi az yārāne ānān hattā buye khiānat niz be mashām mirasad, besyār sahmgin khāhad bud.
Aknun ke mihanemān har ruz az suye bigānegān tahdid mishavad, negahdāri az khāke keshvar, oulaviyate nokhoste mā rā tashkil midahad. Vali agar kār be jāyi berasad ke ākhundhā be rahbariye seyyede tāzitabāt va Irānsetiz Ali Khāmeneyi bekhāhand goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi rā latopār konand, olaviyathā taghyir khāhand kard. Cherā ke dar ān surat tanhā keshvar rā az dast nakhāhim dād.
Nabāyad be in khoshkmaghzhāye bivatan ke hich ehsāsi be Irān va Irāni nadārand, ejāze dahim ke keshvaremān rā be ruze Afghānestāne Tālebān biandāzand!
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!