۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

انقلابهای منطقه از کجا رهبری می شوند؟

Fartur: XcepticZP / Wiki commons
این روزها شاهد انقلآب های گوناگونی در منطقه هستیم. این دگرگونیها به فروپاشی چند حکومت نیز انجامیده است و آن گونه که پیداست هنوز در پایان کار نیستیم. بسیاری، این انقلابها را نتیجهٔ بیداری و آگاهئ ملتهای منطقه میدانند و پیدایش دموکراسی و پیشرفت در این کشورها را نوید میدهند.

ولی‌ آیا این انقلابها که تا کنون با هرج و مرج، آشوب، خشونت و خونریزیهای فراوانی‌ نیز همراه بوده‌اند، به سود مردم این کشورها هستند؟ آیا این دگرگونیها میتوانند برای ملتهای منطقه دموکراسی و خوشبختی‌ به ارمغان بیاورند؟ هدف اصلی گردانندگان این انقلابها چیست؟ براستی انقلابهای منطقه را چه کسانی‌ رهبری میکنند؟

به وارونهٔ آنچه که می خواهند به ما بباورانند، نطفهٔ بیشتر این انقلابها نه در درون مردم که در آزمایشگاه های سیاسی غرب بسته شده است. دنیا در حال گذار به شرایط نوینی است که ترکیبات نوینی را نیز، بویژه در مناطق تولید کنندهٔ انرژی خواهان است. غرب این را به خوبی دریافته است که برای تداوم نفوذش در منطقه مجبور است دست به دگرگونیهایی بزند. آنچه که این روزها تلاش میشود به نام جنبش ملی‌ و مردمی به خورد ما داده شوند، همین دگرگونیها هستند که غرب ساخته، پرداخته و هم اکنون در حال پیاده کردن آنها می‌باشد. در این راه کوچکترین گذشتی حتا به نوکران پیشین هم نخواهد شد. این دستمالهای کاغذی برای غرب دیگر کاربردی ندارند. دوران دستمالهای کاغذی نوینی رسیده است که وظیفه دارند یکی‌ دو دهه به نوکری غرب بپردازند تا سرانجام نوبت سرنگونی آنان نیز فرا رسد.

برخی‌ از پژوهشگران از جمله دیوید ایک، در مورد چگونگی انجام این دگرگونیها بر این باورند که غرب در بیشتر این دگرگونیها، چهار مرحلهٔ زیر را می پیماید:

۱-همکاری و تلاش برای به قدرت رساندن یک حکومت فاسد و غیر ملی‌، نفوذ در دستگاه‌های گوناگون حکومتی، گسترش فساد و شناسایی نقاط آسیب پذیر برای زمانی‌ که سرنگونی آن حکومت فرا برسد.

۲-ایجاد و پرورش گروههای ضدّ دولتی با ایدیولوژی های گوناگون، افشای فساد در دستگاه حکومت و گسترش بحران.

۳-پیشنهاد برای یاری در برطرف کردن بحران زیر شعارهایی مانند دفاع از حقوق بشر و دموکراسی.

۴-برطرف کردن بحران آن گونه که به سود غرب بوده و اهداف غرب را فراهم سازد، به قدرت رساندن حکومت غیر ملی دیگری که گوشی شنوا در برابر غرب داشته باشد و سرانجام زمینه چینی برای تکرار این چرخه.

اگر تغییرات منطقه بویژه پس از رویداد ۱۱ سپتامبر را بازبینی کنیم، به خوبی می توانیم این چرخه را در آن بیابیم. صدام را غرب به قدرت رساند، پشتیبانی‌ کرد، زمانی‌ که لازم بود او را افشا نمود، برای سرنگونیش پیشقدم شد، حکومت او را آن گونه که می‌خواست سرنگون کرد و برای ملت عراق "دموکراسی" و" پیشرفت" به ارمغان آورد. البته اینجا و آنجا نیز کنترل چاههای نفت را نیز خود به دست گرفت. بهرحال برای "رهایی" عراق مبالغ هنگفتی هزینه شده بود که باید بازپرداخت می شد!

حسنی مبارک را غرب بزرگ کرد، به قدرت رساند، افشا کرد، برای سرنگونیش پیشقدم شد و سرانجام با برکنار کردنش به ملت مصر نیز "دموکراسی" و" پیشرفت" هدیه نمود. افغانستان نیز به همین گونه. لیبی‌، یمن و چند کشور دیگر نیز در نوبت هستند... در این راه رسانه‌های گروهی غرب به عنوان ابزاری موثر در شکل دادن افکار عمومی، بویژه در مراحل دوم و سوم نقش بسیار مهمّی را بازی می‌‌کنند.

ولی‌ پاسخ چیست؟ چگونه می توانیم از دخالت دیگران در سرنوشت خود بکاهیم؟ نقش ملتها در این میان کدام است؟ چه چیز می تواند ما را از این چرخه‌ بدبختی نگاه دارد؟

پاسخ همهٔ این پرسشها در یک واژه نهفته است و آن میهن پرستی است. تنها با چنگ زدن به اندیشه‌های ملی‌ و میهن پرستانه است که می توانیم سرنوشت خود را، خود به دست گرفته و از دخالت دیگران پیشگیری کنیم. تنها یک حکومت ملی‌ و غیر دینی است که می تواند از اهداف و آرمانهای ملی‌ دفاع کرده و با ایجاد پیشرفت و رفاه عمومی، راه را برای دمکراسی نسبی‌ هموار سازد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Enqelābhāye mantaqe az kojā rahbari mishavand?

Fartur: XcepticZP / Wiki commons
In ruzhā shāhede enqelābhāye gunāguni dar mantaqe hastim. In degargunihā be forupāshiye chand hokumat niz anjāmide ast va ān gune ke peydāst hanuz dar pāyāne kār nistim. Besyāri in enqelābhā rā natijeye bidāri va āgāhiye mellathāye mantaqe midānand va peydāyeshe demokrāsi va pishraft dar in keshvarhā rā novid midahand.

Vali āyā in enqelābhā ke tā konun bā harjomarj, āshub, khoshunat va khunrizihāye farāvāni niz hamrāh budeand, be sude mardome in keshvarhā hastnad? Āyā in degargunihā mitavānand barāye mellathāye mantaqe demokrāsi va khoshbakhti be armaghān biāvarand? Hadafe asliye gardānandegāne in enqelābhā chist? Berāsti enqelābhāye mantaqe rā che kasāni rahbari mikonand?

Be vāruneye ānche ke mikhāhand be mā bebāvarānand, notfeye bishtare in enqelābhā na dar darune mardom ke dar āzmāyeshgāhhāye siāsiye Gharb baste shode ast. Donyā dar hāle gozār be sharāyete novini ast ke tarkibāte novini rā niz, beviĵe dar manāteqe toulid konandeye enerĵi khāhān ast. Gharb in rā be khubi daryāfte ast ke barāye tadāvome nofuzash dar mantaqe majbur ast dast be degargunihāyi bezand. Ānche ke in ruzhā talāsh mishavad be nāme jonbeshe melli va mardomi be khorde mā dāde shavand, hamin degargunihā hastand ke Gharb sākhte, pardākhte va ham aknun dar hāle piāde kardane ānhā mibāshad. Dar in rāh kuchaktarin gozashti hattā be noukarān pishin ham nakhāhad shod. In dastmālhāye kāghazi barāye Gharb digar kārbordi nadārand. Dourāne dastmālhāye kāghazi novini raside ast ke vazife dārand yeki do dahe be noukariye Gharb bepardāzand tā saranjām noubate sarneguniye ānan niz farā rasad.

Barkhi az peĵuheshgarān az jomle David Icke, dar mourede chegunegiye anjāme in degargunihā bar in bāvarand ke Gharb dar bishtare in degargunihā, chahār marhaleye zir rā mipeymāyad:

1-Hamkāri va talāsh barāye be qodrat rasāndane yek hokumate fāsed va gheyre melli, nofuz dar dastgāhhāye gunāgune hokumati, gostareshe fesād va shenāsāyiye nqāte āsibpazir barāye zamāni ke sarneguniye ān hokumat farā berasad.

2-Ijād va parvareshe goruhhāye zedde doulati bā idioloĵihāye gunāgun, efshāye fesād dar dastgāhe hokumat va gostaresh bohrān.

3-Pishnahād barāye yāri dar bartaraf kardane bohrān zir shoārhāyi mānande defā az hoquqe bashar va demokrāsi.

4-Bartaraf kardane bohrān ān gune ke be sud Gharb bude va ahdāfe Gharb rā farāham sāzad, be qodrāt rasāndane hokumate gheyre melliye digari ke gushi shenavā dar barābare Gharb dāshte bāshd va saranjām zaminechini barāye tekrāre in charkhe.

Agar taghyirāte mantaqe beviĵe pas az ruydāde 11 Septāmbr rā bāzbini konim, be khubi mitavānim in charkhe rā dar ān biābim. Saddām rā Gharb be qodrat rasānd, poshtibāni kard, zamāni ke lāzem bud u rā efshā nemud, barāye sarneguniash pishqadam shod, hokumate u rā ān gune ke mikhāst sarnegun kard va barāye mellate Erāq "demokrāsi" va" pishraft" be armaghān āvard. Albatte injā va ānjā niz kontorole chāhhāye naft rā niz khod be dast gereft. Beharhāl barāye "rahāyiye" Erāq mabāleghe hangofti hazine shode bud ke bāyad bāzpardākht mishod!

Hosni Mobārak rā Gharb bozorg kard, be qodrat rasānd, efshā kard, barāye sarneguniash pishqadam shod va saranjām bā barkenār kardanash be mellate Mesr niz "demokrāsi" va" pishraft" hadiye nemud. Afghānestān niz be hamin gune. Libi, Yaman va chand keshvare digar niz dar noubat hastand.

Dar in rāh resānehāye goruhiye Gharb be onvāne abzāri moasser dar shekl dādane afkāre omumi, beviĵe dar mrāhele dowom va sewom naqshe besyār mohemmi rā bāzi mikonand.

Vali pāsokh chist? Chegune mitavānim az dekhālate digarān dar sarneveshte khod bekāhim? naqshe mellathā dar in miān kodām ast? Che chiz mitavānad mā rā az in charkheye badbakhti negāh dārad?

Pāsokhe hameye in porseshhā dar yek vāĵe nohofte ast va ān mihanparasti ast. Tanhā bā chang zadan be andishehāye melli va mihanparastāne ast ke mitavānim sarneveshte khod rā, khod be dast gerefte va az dekhālate digarān pishgiri konim. Tanhā yek hokumate melli va gheyre dini ast ke mitavānad az ahdāf va ārmānhāye melli defā karde va bā ijāde pishraft va rafāhe omumi, rāh rā barāye demokrāsiye nesbi hamvār sāzad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

0 comments:

ارسال یک نظر