شاید روسیه می داند که چه کلاهی دارد بر سر ملت ایران می رود و به همین دلیل می خواهد با شرکت نکردن در فرتور پایانی، نام خود را در پیشگاه تاریخ و آیندگان ایران پاک نگاه دارد! |
هنوز جزییات این توافق اعلام نشده است ولی آنچه که از هم اکنون پیداست این است که غرب در پشت این توافق و پیمان، همان برنامه و سیاستی را دنبال می کند که از چند دهه گذشته، در پیش گرفته و با به کار گرفتن آن موفق شده است که ایران و سیاست های آن را به گونه ای بی سابقه به کنترل خود درآورد. همان سیاست راهبردی که غرب بر پایه آن، یک حکومت دینی را بر ایران سوار کرد و بیش از سی و شش سال است که از نتایج آن بهره برداری می کند.
واقعیت این است که سیاست های جمهوری اسلامی، با وجود دشمنی های ظاهری که با غرب داشته و دارد، از همان آغاز انقلاب تا کنون به پیشرفت سیاست های غرب در منطقه و جهان یاری رسانده است و حتی در جاهایی که به ظاهر رودرروی غرب قرار داشته است نیز، اگر خوب بنگریم می بینیم که نتیجه کارها و سیاست های جمهوری اسلامی سرانجام، مستقیم یا غیر مستقیم در جهت منافع غرب بوده است. دیگر حتی مردم کوچه و بازار هم می دانند که این شعارهای مرگ بر این و مرگ بر آن تنها برای مصارف داخلی به کار گرفته می شوند.
آنچه که امروز انجام گرفت، نه تنها در جهت منافع ملی ما نیست، بلکه می تواند آینده و امنیت کشور را نیز به خطر بیاندازد. شرایط کنونی منطقه و دنیا این امکان را برای ایران بوجود آورده بود تا با ایجاد پیمانهای راهبردی با قدرتهای بزرگ غیر غربی همچون روسیه، خود را از گزند اهداف دراز مدت غرب نگاه دارد، ولی حاکمان ناشایسته کنونی این فرصت را سوزانده و کشور را به لبه پرتگاه نزیکتر کردند.
هرچند که گناه آدمهای بی لیاقتی مانند حسن روحانی و جواد ظریف در این میان آشکار است ولی مسولیت اصلی همچنان بر گردن کسانی مانند علی خامنه ای است که در بالای هرم قدرت سیاسی - نظامی کشور قرار دارند و در عمل حتی بالاتر از قانون جای گرفته اند. آنها هستند که سرانجام باید به تاریخ و آیندگان این سرزمین پاسخ بگویند.
غرب با روا داشتن آگاهانه و هدفمند بایکوتهای سخت بر ملت و کشور ایران، آنها را به روزی انداخته است که آرزوی آمدن بانکها و شرکت های بزرگ چند ملیتی را به کشور دارند. غافل از این که ورود بی حساب و کتاب این سازمانهای قدرتمند جهانی به اقتصاد ایران، می تواند این کشور را به همان روزی بیاندازد که آرژانتین و یونان به آن گرفتار شدند. ملت خسته است و تشنه کمی آرامش و رفاه می باشد، به آنها نمی توان ایراد گرفت، این نخبگان و "روشنفکران" ما هستند که می بایست ملت را آگاه می کردند. ولی شوربختانه آنها خود گمراه تر و درمانده تر از مردم کوچه و بازار هستند.
البته مشکل اصلی در جای دیگری است. ریشه نابسامانی های کنونی ایران در این نهفته است که حاکمان کشور، منافع دینی را به جای منافع ملی به عنوان اولویت نخست خود قرار داده اند. تا زمانی که این دید تغییر نکرده است، این کشور از نابسامانی رهایی نخواهد یافت. درست به همین دلیل هم هست که روحانیون حاکم بر ایران حاضرند دست به توافق هایی با بیگانگان بزنند که در جهت منافع ملی ما نیستند ولی به منافع دینی مورد نظر آنها یاری می رسانند. توافق هسته ای کنونی یکی از این گونه توافق هاست!
غرب دارد با جدیت تمام، برنامه های خود را به پیش می برد. هر جا لازم باشد اخم می کند، هر جا ضروری باشد لبخند می زند، پایش بیفتد تهدید می کند، و اگر لازم باشد دودستی دست می دهد و اظهار دوستی می کند. ولی یک چیز را از یاد نمی برد و همیشه در پیش چشمان خود دارد: رسیدن به اهداف راهبردی!
غرب مدتهاست که یک ایران یکپارچه و قدرتمند را تهدیدی برای منافع درازمدت خود در منطقه می بیند و تصمیم گرفته است که این کشور را به چند پاره تقسیم کند. توافق هسته ای کنونی و نتایج ناشی از آن، تنها یکی از ابزارهای مورد استفاده غرب برای رسیدن به این هدف را تشکیل می دهند!
...
نمی دانم چرا امروز به یاد آن یک سال و اندی افتادم که در جنگ شرکت داشتم، به یاد آن روز های خونین، به یاد بمباران های ترسناک، به مزه ناخوشایند مرگ و احساس ناخوشایندتر از دست دادن و از دست رفتن، به یاد آتش مهیبی که حوضچه های نفتی مورد اصابت قرار گرفته را روزهای متوالی در بر می گرفت و می سوزاند، به یاد آن آب زنگ زده جزیره خارگ که تا چند سال پس از آن هم مرا آزار می داد، به یاد آرزوهایی که آن زمان داشتیم...
و افسوس خوردم... نه به این که در آنجا بوده ام، که این خود افتخار است، ولی ...
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
__________________
____________________________________________________
Tafāhome Hasteyi,
edāmeye barnāmeye rāhbordiye Gharb dar mourede Irān
edāmeye barnāmeye rāhbordiye Gharb dar mourede Irān
Hanuz joziyāte in tavāfoq eelām nashode ast vali ānche ke az hamaknun peydāst, in ast ke Gharb dar poshte in tavāfoq va peymān, hamān barnāme va siāsati rā donbāl mikonad ke az chand daheye gozashte dar pish gerefte va bā be kār gereftane ān movaffaq shode ast ke Irān va siāsathāye ān rā be guneyi bisābeqe be kontorole khod darāvarad. Hamān siāsate rāhbordi ke Gharb bar pāyeye ān, yek hokumate dini rā bar Irān savār kard va bish az si o shesh sāl ast ke az natāyeje ān bahrebardāri mikonad.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
______________________________
0 comments:
ارسال یک نظر