۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

بدترین اشتباهی که ایران در شرایط کنونی می تواند انجام دهد

اگر ایران دوباره در دام دسیسه های غرب بیفتد، نتایج شوم آن تا چند نسل
آینده گریبانگیر این کشور خواهد بود و به این آسانی ها ما را رها نخواهد کرد.
سرانجام ماجراجویی های چند ماه گذشته آشوبگران میدان استقلال در کی یف، که با پشتیبانی آشکار و پنهان غرب همراه بود، نتیجه معکوس داد و سبب شد تا روسیه بتواند کریمه را پس از شصت سال، دوباره به خاک اصلی خود بازگرداند.

این، آن نتیجه ای نبود که غرب انتظارش را می کشید. در واقع بازپیوست کریمه به خاک مادر، یک پیروزی مهم و تاریخی برای روسیه، و یک شکست نابهنگام و دردناک برای غرب بود که می تواند سرآغاز فصلی از تغییرات بزرگ در جغرافیای سیاسی منطقه و حتی جهان به شمار آید.

بایکوت اقتصادی و سیاسی
البته داستان هنوز پایان نیافته است. نه برای روسیه و نه برای غرب! هرچند که دور نخست این بازیها، به شکستی آشکار برای غرب انجامیده است و کشورهای غربی در برابر پیشروی گام به گام روسیه، چاره ای جز تهدید و غرولند کردن نداشته اند، ولی نباید فراموش کرد که غرب برای دور دوم این بازیها، آماده است و سلاحی موثر در دست دارد. سلاحی که می تواند روسیه را با آن آزار داده و حتی نتیجه بازی را به سود خود تغییر دهد: بایکوت اقتصادی و سیاسی!

غرب می داند که از راه نظامی نمی تواند کار چندانی از پیش ببرد. آخر، روسیه، عراق و لیبی نیست که بتواند آن را بدون دغدغه، با بمباران هوایی شخم بزند و کسی هم نباشد که بگوید بالای چشمانش ابروست. هنوز هیچ نشده، در روسیه سخن از کاربرد سلاحهای اتمی به میان آمده است. و این همان چیزی است که غرب را نگران کرده و او را از دست زدن به راه حل نظامی باز داشته است. چون می داند که در آن صورت، چیزهای بسیاری برای از دست دادن، دارد.

به همین دلیل نیز، غرب راه حل بایکوت سیاسی-اقتصادی را برای به زانو در آوردن روسیه برگزیده است. غرب تصمیم دارد روسیه را آنقدر زیر فشار بایکوت های سیاسی-اقتصادی قرار دهد تا سرانجام خواسته های اغلب زورگویانه اش را، بپذیرد.

این همان بلایی بود که بر سر ما نیز آوردند و کشورمان را به روزی انداختند که هم اکنون شاهد آن هستیم. بسیاری از نابسامانی های کنونی کشور، نتیجه مستقیم همین بایکوت های غیرقانونی و غیر انسانی غرب بر ضد میهنمان است که پیوسته ایران را در تنگنا قرار داده است. آنها به خوبی و به روشنی می دانستند که ملت ایران، نخستین قربانی این بایکوت ها هستند. با این وجود آن را روز به روز افزایش داده و سخت تر می کردند.

سر گردنه بگیرهای مدرن
در واقع، کشورهای غربی از آمریکا و اروپا گرفته تا ژاپن و استرالیا، به سر گردنه بگیرهای مدرنی تبدیل شده اند که با خشونت و زورگویی، از دیگران باج می گیرند و هر کس هم که حاضر نشد باج بدهد، او را محاصره می کنند و نمی گذارند با دیگران ارتباط داشته باشد. حتی از ارتباط دیگران با او نیز جلوگیری کرده و آنهایی را که قصد ارتباط داشته باشند تهدید می نمایند.

ایران سالهاست که از این زورگویی ها رنج می برد و پیوسته در صدد یافتن راهی برای خارج کردن خود از این گرفتاری ها بوده است. ولی تا کنون نتوانسته است پاسخی موثر برای این بایکوت ها بیابد. اکنون نوبت روسیه شده است! رویدادی که می تواند روزنه امیدی را برای ایران بگشاید. البته به این شرط که ایران، بازی را نه از روی احساسات بلکه آگاهانه و با چشم باز انجام دهد.

انزوای سیاسی
برای این که بایکوت اقتصادی در مورد یک کشور موثر واقع شود یکی از مهمترین شرط ها، این است که کشور مورد نظر، همزمان نیز، ایزوله شده و در انزوای سیاسی قرار گیرد. این همان چیزی است که غرب دارد برای روسیه برنامه ریزی می کند.

غرب از یک سو می داند که اروپا به گاز روسیه نیازمند است و دیر یا زود باید جانشینی برای آن پیدا کند. از سوی دیگر آنها می دانند که اتحاد ایران و روسیه می تواند اثرگذاری بایکوت ها را بسیار کاهش داده و آن را برای هر دو کشور ناکارآمد سازد. از این روست که تصمیم گرفته اند با زمزمه کاهش بایکوت های اقتصادی ایران، و با دادن وعده و وعیدهای فریبنده، ایران را به سمت خود بکشند.

با این کار، هم (در آینده) جانشینی برای گاز صادراتی روسیه پیدا می کنند، و هم با دور کردن ایران از روسیه و گذاشتن این دو کشور در برابر یکدیگر، می توانند روسیه را در انزوای بیشتری قرار داده و زیر فشار سخت تری بگذارند.

ولی آیا ایران باید به چنین پیشنهادی پاسخ مثبت بدهد؟ آیا چنین پیشنهادی می تواند در جهت منافع ملی ما باشد؟ آیا تن دادن به چنین پیشنهادی در درازمدت برای ما دردسرساز نخواهد شد؟ اصلا چه تضمینی وجود دارد که غرب، در صورت کنار آمدن با روسیه، پشت ایران را خالی نکند؟

سیاست هویج و چماق
واقعیت این است که حتی اگر غرب بایکوت های ضد ایران را بطور کامل هم بردارد (که بر نمی دارد)، بازهم در جهت منافع ملی ایران نیست که خود را در برابر روسیه قرار دهد. به احتمال بسیار، اجازه خواهند داد که نفت و گاز ایران دوباره به بازارهای جهانی راه پیدا کند ولی این کار تنها تا جایی پیش خواهد رفت که دست غرب را برای فشار بر روسیه بازتر نماید و نه بیشتر!

غرب سالهاست که سیاست هویج و چماق را در مورد کشورهایی که قصد ارتباط با ایران داشته اند، به کار گرفته و از آن بهره جسته است. اکنون می خواهد همین شیوه را در ایران به کار گیرد و با چنگ زدن به این ترفند، میان ایران و روسیه را فاصله و دشمنی بیاندازد. اگر ایران در این دام بیفتد، تا سالها از نتایج شوم آن رنج خواهد برد.

البته این که گفته شود غرب دشمنی ویژه ای با ملت ایران دارد، چندان درست نیست. ولی آنها حتی سر سوزنی هم، نه در اندیشه ایران و ایرانیان و نه در اندیشه هیچ کشور و ملت دیگری، نیستند. حتی منافع ملی کشورهایی که از آنجا برخاسته اند نیز، برای آنها اولویت نخست را ندارد. دمکراسی، حقوق بشر و شعارهای زیبایی از این دست نیز، تنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی، توسط آنها به کار گرفته می شود.

دلیل آن هم این است که کشورهای غربی، بویژه در چند دهه اخیر، توسط شرکتهای بزرگ و قدرتمند چند ملیتی اداره و مدیریت می شوند که هدفی جز یافتن بازار گسترده تر و رسیدن به سود بیشتر، ندارند و در سر خود نمی پرورانند. اکنون اگر رسیدن به این اهداف هم، سبب شود که زیرساخت های دیگر سرزمین ها نابود گردد، جنگ و برادرکشی در دیگر کشورها راه بیفتد، هزاران خانواده از هم پباشد و میلیونها کودک، بی پدر و هزاران مادر، بی فرزند شوند، باز هم برای آنها چندان مهم نیست. دیروز افغانستان، عراق، لیبی، یمن و ... بود و فردا می تواند ایران و شاید روسیه باشد.

به همین دلیل است که غرب به آسانی می تواند پشت نوکرهای گذشته خود را خالی نموده و متناسب با شرایط و به منظور رسیدن به اهدافش، آنها را مانند دستمال کاغذی به دور انداخته و قربانی نماید. به همین دلیل هم هست که کسی مانند پوتین، بارها قابل اعتمادتر از سیاستگذاران سیاه و سپیدی است که شرکتهای بزرگ چند ملیتی در کشورهای غربی بر سر کار گذاشته اند.

تجزیه ایران
ایران به روسیه نیاز دارد. ایران نباید فراموش کند که پشتیبانی سیاسی روسیه در شرایط کنونی، برایش اهمیت ویژه ای دارد و حتی در مواردی مانند سوریه، نقش بسیار مهم و مثبتی را بازی کرده است. از سوی دیگر ایران باید این خیال را از سر خود به در کند که از غرب، چیزی به او می ماسد. مهمتر از همه این که، ایران باید پیوسته این واقعیت را پیش چشم خود بیاورد و این هشدار را جدی بگیرد که غرب به این نتیجه رسیده است که بهترین و آسانترین راه برای دست یافتن به اهدافش در منطقه، تجزیه ایران است. این بزرگترین تهدید کنونی برای ایران به شمار می رود!

نتیجه گیری
به هر حال ایران با شرایط تازه ای روبرو شده است. شرایط بوجود آمده پس از رویدادهای اوکراین و پیوستن دوباره کریمه به روسیه، واکنش و تصمیم آگاهانه و نه احساسی ایران را درخواست می کند.

ایران می تواند همچون گذشته، با سیاست خارجی آشفته و پریشان خود، یکی به میخ و یکی به نعل بزند، می تواند با تکرار شعارهای بی محتوا و کهنه شده "نه شرقی، نه غربی" فرصتها را بسوزاند، می تواند سر خود را در زیر برف کرده و اعلام بیطرفی کند، و حتی می تواند بدترین اشتباه ممکن در شرایط کنونی را انجام دهد: این که گول دسیسه های غرب را بخورد و با قرار گرفتن در برابر روسیه، خود را به تیشه ای تبدیل نماید که غرب بتواند با آن، هم سر روسیه را بکوبد و هم ریشه ایران را بزند!

ولی به جای آن هم، می تواند تصمیمی خردمندانه و منطقی تر، بر پایه منافع ملی و آینده نگری بگیرد و با اتحاد با روسیه، هم از سختی بایکوتهای اقتصادی-سیاسی اعمال شده توسط زورگویان غربی بکاهد و هم با دوستی با کشور قدرتمند روسیه، امنیت ملی خود را افزایش دهد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Badtarin eshtebāhi ke Irān,
dar sharāyete konuni mitavānad anjām dahad


Agar Irān dobāre dar dāme dasisehāye Gharb bioftad, natāyeje
shume ān tā chand nasle āyand, geribāngire in keshvar khāhad
bud va be in āsānihā mā rā rahā nakhāhad kard!
Saranjām mājarājuyihāye chand māhe gozashteye āshubgarāne Meydāne Esteqlāl dar Kief, ke bā poshtibāniye āshkār va penhāne Gharb hamrāh bud, natijeye maakus dād va sabab shod tā Russiye betavānad Kerime rā pas az shast sāl, dobāre be khāke asliye khod bāzgardānad.

In, ān natijeyi nabud ke Gharb entezārash ra mikeshid. Dar vāqe bāzpeyvaste Kerime be khāke mādar, yek piruziye mohem va tārikhi barāye Russiye, va yek shekaste nābehangām va dardnāk barāye Gharb bud ke mitavānad sarāghāze fasli az taghyirāte bozorg dar joghrāfiāye siāsiye mantaqe va hattā jahān be shomār āyad.

Bāykote eqtesādi va siāsi
Albatte dāstān hanuz pāyān nayāfte ast. Na barāye Russiye va na barāye Gharb! Harchand ke doure nokhoste in bāzihā, be shekasti āshkār barāye Gharb anjāmide ast va keshvarhāye Gharbi dar barābare pishraviye gām be gāme Russiye, chāreyi joz tahdid va ghorolond kardan nadāshteand, vali nabāyad farāmush kard ke Gharb barāye doure dowome in bāzihā, āmāde ast va selāhi moasser dar dast dārad. Selāhi ke mitavānad Russiye rā bā ān āzār dāde va hattā natijeye bāzi rā be sude khod taghyir dahad: bāykote eqtesādi va siāsi!

Gharb midānad ke az rāhe nezāmi namitavānad kāri az pish bebarad. Ākher, Russiye, Erāq va Libi nist ke betavānad ān rā bā bombārāne havāyi shokhm bezanad va kasi ham nabāshad ke bālāye chashmānash abrust. Hanuz hich nashode, dar Russiye sokhan az kārborde selāhhāye atomi be miān āmade ast. Va in hamān chizi ast ke Gharb rā negarān karde va u rā az dast zadan be rāhhālle nezāmi bāzdāshte ast. Chun midānad ke dar ān surat, chizhāye besyāri barāye az dast dādan, dārad.

Be hamin dalil niz, Gharb rahhalle bāykote siāsi-eqtesādi rā barāye be zānu darāvardane Russiye bargozide ast. Gharb tasmim dārad Russiye rā ānqadr zire feshāre bāykote siāsi-eqtesādi qarār dahad tā saranjām khāstehāe aghlab zurguyāneash rā, bepazirad.

In hamān balāyi bud ke bar sare mā niz āvardand va keshvaremān rā be ruzi andākhtand ke hamaknun shāhede ān hastim. Besyāri az nābesāmānihāye konuniye keshvar, natijeye mostaqime hamin bāykothāye gheyre qānuni va gheyre ensāniye Gharb bar zedde mihanemā ast ke peyvaste Irān rā dar tangnā qarā dāde ast. Ānhā be khubi va be roushani midānestand ke mellate Irān, nokhostin qorbāniye in bāykothā hastand. Bā in vojud ān rā ruz be ruz afzāyesh dāde va sakhttar mikardand.

Sare gardane begirhāye modern
Dar vāqe, keshvarhāe Gharbi az Āmrikā va Urupā gerefte tā Ĵāpon va Ostrāliā, be sare gardane begirhāye moderni tabdil shodeand ke bā khoshunat va zurguyi, az digarān bāj migirand va har kas ham hāzer nashod bāj bedahad, u rā mohāsere mikonand va namigozārand bā digarān ertebāt dāshte bāshad. Hattā az ertebāte digarān bā u niz jelougiri karde va ānhāyi rā ke qasde ertebāt dāshte bāshand, tahdid minamāyand.

Irān sālhāst ke az in zurguyihā ranj mibarad va peyvaste dar sadade yāftane rāhi barāye khārej kardane khod az in gereftārihā bude ast. Vali tā konun natavāneste ast pāsokhi moasser barāye in bāykothā biābad. Aknun noubate Russiye shode ast! Ruydādi ke mitavānad rouzaneye omidi rā barāye Irān begoshāyad. Albatte be in shart ke Irān, bāzi rā, na az ruye ehsāsāt balke āgāhāne va bā chashme bāz anjām dahad.

Enzevāye siāsi
Barāye in ke bāykote eqtesādi dar mourede yek keshvar moasser vāqe shavad, yeki az mohemtarin sharthā, in ast ke keshvare mourede nazar, hamzamān niz, izole shode va dar enzevāye siāsi qarār girad. In hamān chizi ast ke Gharb dārad barāye Russiye barnāmerizi mikonad.

Gharb az yek su midānad ke Urupā be gāze Russiye niāzmand ast va dir yā zud bāyad jāneshini barāye ān peydā konad. Az suye digar ānhā midānand ke ettehāde Irān va Russiye mitavānad asargozāriye bāykothā rā besyār kāhesh dade va ān rā barāye har do keshvar nākārāmad sāzad. Az in rust ke tasmim gerefteand bā zemzemeye kāheshe bāykothāye eqtesādiye Irān, va bā dādane vaade va vayidhāye faribande, Irān rā be samte khod bekeshand.

Bā in kār, ham (dar āyand) jāneshini barāye gāze sāderātiye Russiye peydā mikonand, va ham bā dur kardane Irān az Russiye va gozāshtane in do keshvar dar barābare yekdigar, mitavānand Russiye rā dar enzevāye bishtari qarār dahand va zire feshāre sakhttari begozārand.

Vali āyā Irān bāyad be chonin pishnahādi pāsokhe mosbat bedahad? Āyā chonin pishnahādi mitavānad dar jahate manāfeye melliye mā bāshad? Āyā tan dādan be chonin pishnahādi dar derāzmoddat barāye mā dardesarsāz nakhāhad shod? Aslan che tazmini vojud dārad ke Gharb, dar surate kenār āmadan bā Russiye, poshte Irān rā khāli nakonad?

Siāsate havij va chomāq
Vāqeiyat in ast ke hattā agar Gharb bāykothāye zedde Irān rā betoure kāmel ham bardārad (ke barnamidārad), bāz ham dar jahate manāfeye melliye Irān nist ke khod rā dar barābare Russiye qarār dahad. Be ehtemāle besyār, ejāze khāhand dād ke naft va gāze Irān dobāre be bāzārhāye jahāni rāh peydā konad vali in kār tā jāyi pish khāhad raft ke daste Gharb rā barāye feshāre bar Russiye bāztar namāyad va na bishtar!

Gharb sālhāst ke siāsate havij va chomāq rā dar mourede keshvarhāyi ke qasde ertebāt bā Irān dāshteand, be kār gerefte va az ān bahre joste ast. Aknun mikhāhad hamin shive rā dar Irān be kār girad va bā chang zadan be in tarfand, miāne Irān va Russiye rā fāsele va doshmani biandāzad. Agar Irān dar in dām bioftad, tā sālhā az natāyeje shume ān ranj khāhad bord.

Albatte in ke gofte shavad Gharb doshmaniye viĵeyi bā mellate Irān dārad, chandān dorost nist. Vali ānhā hattā sare suzani ham, na dar andisheye Irān va Irāniān va na dar andisheye hich keshvar va mellate digari, nistand. Hattā manāfeye melliye keshvarhāyi ke az ānjā barkhāsteand niz, barāye ānhā oulaviyate nokhost rā nadārad. Demokrāsi, hoquqe bashar va shoārhāyi az in dast niz, tanhā be onvāne abzāri barāye residan be ahdāfe eqtesādi va siāsi, tavassote ānhā be kār gerefte mishavad.

Dalile ān ham in ast ke keshvarhāye Gharbi, be viĵe dar chand daheye akhir, tavassote sherkathāye bozorg va qodratmande chand melliyati edāre va modiriyat mishavand ke hadafi joz yāftane bāzāre gostardetar va rasidane be sude bishtar, nadārand va dar sare khod namiparvarānand. Aknun agar residan be in hadaf ham, sabab shavad ke zirsākhthāe digar sarzaminhā nābud gardad, jang va barādarkoshi dar digar keshvarhā rāh bioftad, hezārān khānevāde az ham bepāshad va milionhā kudak, bipedar va hezārān mādar, bifarzand shavand, bāz ham barāye ānhā chandān mohem nist. Diruz Afghānestān, Erāq, Libi, Yaman va … bud va fardā mitavānad Irān va shāyad Russiye bāshad.

Be hamin dalil ast ke Gharb be āsāni mitavānad poshte noukarhāye gozashteye khod rā khāli nemude va motanāseb bā sharāyet va be manzure residan be ahdāfash, ānhā rā mānande dastmāle kāghazi be dur andākhte va qorbāni namāyad. Be hamin dalil ham hast ke kasi mānande Putin, bārhā qābele eetemādtar az siāsatgozārāne siāh va sepidi ast ke sherkathāye bozorge chand melliyati dar keshvarhāye Gharbi bar sare kār gozāshteand.

Tajziyeye Irān
Irān be Russiye niāz dārad. Irān nabāyad farāmush konad ke poshtibāniye siāsiye Russiye dar sharāyete konuni, barāyash ahamiyate viĵeyi dārad va hattā dar mavāerdi mānande Suriye, naqshe besyār mohem va mosbati rā bāzi karde ast. Az suye digar Irān bāyad in khiāl rā az sare khod be dar konad ke az Gharb, chizi be u mimāsad. Mohemtar az hame in ke, Irān bāyad peyvaste in vāqeiyat rā pishe chashme khod biāvarad va in hoshdār rā jeddi begirad ke Gharb be in natije reside ast ke behtarin va āsāntarin rāh barāye dast yāftan be ahdāfash dar mantaqe, tajziyeye Irān ast. In bozorgtarin tahdide konuni barāye Irān be shomār miāyad!

Natijegiri
Be har hāl Irān bā sharāyete tāzeyi ruberu shode ast. Sharāyete be vohud āmade pas az ruydādhāye Ukrāyn va peyvastane dobāreye Kerime be Russiye, vākoneshe āgāhāne (va na ehsāsiye) Irān rā darkhāst mikonad.

Irān mitavānad hamchun gozasgte, bā siāsate khārejiye āshofte va parishāne khod, yeki be mikh va yeki be naal bezand, mitavānad bā tekrāre shoārhāye bimohtavā va kohne shodeye “Na Sharqi, Na Gharbi” forsathā rā besuzānad, mitavānad sare khod rā dar zire barf karde va eelāme bitarafi konad, va hattā mitavānad badtarin eshtebāhe momken dar sharāyete konuni rā anjām dahad: in ke gule dasisehāye Gharb rā bekhorad va bā qarār gereftan dar barābare Russiye, khod rā be tisheyi tabdil namāyad ke Gharb betavānad bā ān, ham sare Russiye rā bekubad va ham risheye Irān rā bezanad!

Vali be jāye ān ham, mitavānad tasmimi kheradmandāne va manteqitar, bar pāyeye manāfeye melli va āyandenegari begirad va bā ettehād bā Russiye ham az sakhtiye bāykothāye eqtesādi-siāsiye eemāl shode tavassote zurguyāne Gharbi bekāhad va ham bā dusti bā keshvare qodratmande Russiye, āmniyate melliye khod rā afzāyesh dahad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

0 comments:

ارسال یک نظر