پرشیا، ابرقدرت اصلی
|
سردبیر مجله در مورد این استوانه می نویسد که در مقایسه با اشیا و آثار باستانی دیگر که گاه از طلا و فلزات گرانبها است، این استوانه گلی که در سال ۱۸۷۹ میلادی پیدا شده است، در نگاه نخست چندان چیز برجسته ای به نظر نمی رسد. ولی آنچه که این استوانه را ارزشمند می کند به گونه ای که برخی از تاریخدانان آن را نخستین منشور حقوق بشر در دنیا می دانند، نوشته ای است که بر روی آن به جای گذاشته شده است.
این جستار سپس به پرشیا و نخستین امپراطوری راستین در دنیا پرداخته است و بیش از ده صفحه را به آن اختصاص داده است.
اکنون این نوشته را در کنار سخنان برخی از هم میهنان نادان و خودباخته بگذارید که دیواری کوتاه تر از استوانه کوروش بزرگ ندیده بودند و می خواستند که همه عقده های گرد آمده در سالیان دراز را به یکباره بر سر آن خالی کنند و با دشنام و ناسزاگویی به آن "روشنفکر" بودن خود را ثابت نمایند.
البته این روزها دشنام و فحاشی به تاریخ ایران و لودگی و مسخره بازی درآوردن در مورد نژاد آریائی و آنچه که به امپراطوری پرشیا مربوط می شود، آنقدر مد شده است که دیگر دارد دل مردم را می زند.
مشتی "روشنفکر" سرخورده و خودباخته را گیر می آوردند، تریبون و میکروفونی را به دستشان می دهند تا عقده های سرخورده خود را بر سر ایران باستان و هرآنچه که به تاریخ آن مربوط می شود، از زرتشت و کورش گرفته تا زبان و فرهنگ پارسی خالی کنند. غافل از این که با این کار تیشه به ریشه خود می زنند!
این هم میهنان ناآگاه و خودکم بین بهتر است هر از چند گاهی، تاریخ ایران را از زبان دیگران بخوانند و دستکم از آنها یاد بگیرند که به هنگام داوری در مورد تاریخ عقده و غرض ورزی های خود را کنار بگذارند و بدون پیشداوری به دنبال حقایق باشند، حتی اگر مخالف منافع شخصی و گروهی آنها باشد. بکوشند از تاریخدانان راستینی بیاموزند که حاضر نشده اند خود را به دلارهای نفتی بفروشند و دانش خود را به دکانی برای کسب منافع شخصی تبدیل کنند.
البته که در اینجا منظور خود روشنفکر خوانده های کوتاه بین و خودفروخته ای (بخوانید روسپی های آکادمیک) نیستندکه به گفتگو با رسانه های بیگانه می نشینند و با لودگی چندش آوری تاریخ این مرز و بوم را به مسخره می گیرند. و می پندارند هم، که با این کار بیشتر "روشنفکر" جلوه می کنند و "تاریخدانی" آنها بیشتر دیده می شود! در حالی که حتی نخستین شرط تاریخدانی را هم نمی دانند: نگاه بدون غرض و مرض به پدیده ها و تنها به دنبال حقیقت بودن!
باشد که این گونه نوشته های بیگانگان در مورد تاریخ ایران و پرشیا، تلنگری به این هم میهنان نادان باشد تا غرض ورزی را کنار گذاشته و این گونه مانند کودکان لجباز به سرافکندگی خود و سرزمین شان نپردازند!
در زیر فرتورهایی از جستار مجله نشنال جئوگرافیک هیستری شماره سپتامبر، اکتبر ۲۰۱۶ در مورد تاریخ ایران و پرشیا آورده شده است:
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
_____________________________
____________________________________________________
Persiā abarqodrate asli
Persiā abarqodrate asli
|
Sardabire majalle dar mourede in ostovāne minevisad ke dar moqāyese bā āshyā va āsāre bāstāniye digar ke gāh az talā va fellezzāte garānbahā ast, in ostovāneye geli ke dar sāle 1897 Milādi peydās hode ast, dar negāhe nokhost chandān chize barjasteyi be nazar namiresad. Vali ānche ke in ostovāne rā arzeshmand mikonad, be guneyi ke barkhi az tārikhdānān ān rā nokhostin manshure hoquqe bashar dar donyā midānand, neveshteyi ast ke bar ruye ān be jā gozāshte shode ast.
In jostār sepas be Persiā va nokhostin emperāturiye rāstin dar donyā pardākhte ast va bish az dah safhe rā be ān ekhtesās dāde ast.
Aknun in neveshte rā dar kenāre sokhanāne barkhi az hammihanāne nādān va khod bākhte begozārid ke divāri kutāhtar az Ostovāneye Kuroshe Bozorg nadide budand va mikhāstand ke hameye oqdehāye gerd āmade dar sāliāne derāz rā be yekbāre bar sare ān khāli konand va bā doshnām va nāsezāguyi be ān, "roushanfekr" budane khod rā sābet namāyand.
Albatte in ruzhā doshnām va fahhāshi be tārikhe Irān va ludegi va maskhare bāzi darāvardandar mourede neĵāde Āryāyi va ānche ke be Emprāturiye Persiā marbut mishavad, ānqadr mod shode ast ke digar dārad dele mardom rā mizand. ..
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
____________________________________