سرنگونی هواپیمای مسافربری
روز ۱۷ ژولای ۲۰۱۴ برابر با ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۳، هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ متعلق به شرکت هواپیمایی مالیزیا ایرلاین با ۲۹۸ سرنشین، در اوکراین و در نزدیکی مرز روسیه سرنگون شد. همه سرنشینان این هواپیما جان باختند.
لاشه هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ متعلق به شرکت هواپیمایی مالیزیا ایرلاین
از همان آغاز دولت مرکزی اوکراین، انگشت اتهام را به سوی مخالفان شرق کشور گرفته و آنها را متهم نمود که با همکاری روسیه این هواپیما را سرنگون کرده اند.
کشورهای غربی نیز همسو با منافع سیاسی-اقتصادی خود، روسیه را به باد انتقاد گرفته و این کشور را در قربانی مسافران بیگناه شریک دانستند. آمریکا، استرالیا و انگلستان و چند کشور غربی دیگر با سخنان تندی، پوتین را تهدید به بایکوت بیشتر نمودند و بدون آن که دلیل قاطع و روشنی بیاورند، اعلام کردند که تردیدی ندارند مخالفان دولت اوکراین اقدام به سرنگونی هواپیمای مسافربری نموده اند.
از سوی دیگر روسیه و مخالفان شرق اوکراین، هر گونه دخالتی را در این جنایت رد کرده و با قاطعیت اعلام نمودند که ارتش اوکراین در پشت این جنایت سهمناک قرار دارد. فرماندهان ارتش روسیه حتی، با برپایی کنفرانس خبری و نشان دادن تصآویر مرتبط با این جنایت و طرح پرسش هایی از دولت اوکراین، این کشور را گناهکار اصلی معرفی نمودند. پوتین نیز با اعلام انزجار از این جنایت وحشتناک، خواستار پژوهش بیطرفانه در این مورد شد.
اجساد کشته شدگان در میان لاشه هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ متعلق به شرکت هواپیمایی مالیزیا ایرلاین
دسیسه برنامه ریزی شده
سرو صدا و جنجالی که بیدرنگ پس از رخ دادن این رویداد به راه افتاد، و این واقعیت که دو طرف درگیر، منتظر تحقیق و پژوهش در این مورد نمانده و بلافاصله انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفته اند، می تواند دلیلی بر این باشد که این رویداد ناگوار نه یک تصادف ناخواسته، بلکه یک دسیسه حساب شده بوده که از پیش برنامه ریزی شده است.
برخی، این رویداد را در پیوند با حمله اسرائیل به غزه می دانند و بر این باورند که این رویداد سبب شد تا اذهان ملتها به جای پرداختن به جنایات اسرائیل در غزه، متوجه هواپیمای سرنگون شده در اوکراین گردد و به اسرائیل فرصت دهد تا با خیال آسوده، دست به کشتار بیرحمانه فلسطینی ها بزند. هر چند که این باور می تواند درست باشد، با این همه، به نظر می رسد که هدفی بزرگتر از آن در پشت این جنایت نهفته باشد. برای یافتن این هدف، در آغاز باید دید، کشته شدگان چه کسانی هستند و کشته شدن این افراد چه چیزی را می تواند سبب شود.
تابعیت قربانیان رویداد
در یکی از آخرین گزارش ها، تابعیت کشته شدگان پرواز ام اچ ۱۷ به قرار زیر اعلام شده است:
۱۹۳ نفر هلندی (یکی از آنها دارای پاسپورت آمریکایی نیز بوده است)
۴۴ نفر مالزیایی (۱۵ نفر از آنها کادر پرواز را تشکیل می داده اند)
۲۷ نفر استرالیایی
۱۲ نفر اندونزیایی
۱۰ نفر انگلیسی (یکی از آنها دارای پاسپورت آفریقای جنوبی نیز بوده است)
۴ نفر آلمانی
۴ نفر بلژیکی
۳ نفر فیلیپینی
۱ نفر کانادایی
به روشنی پیداست که بیشتر سرنشینان این پرواز را هلندی ها تشکیل می داده اند. ولی آیا این واقعیت می تواند سرنخی به دست بدهد؟ برای روشن شدن آن باید در آغاز این پرسش را پاسخ داد که چرا، درست هلندی ها باید کشته می شدند؟ مگر کشته شدن هلندی ها چه تغییراتی را سبب می شد که کسانی بخواهند به آن دست بزنند؟ برای یافتن پاسخ باید کمی به عقب برگشت.
اجساد کشته شدگان گردآوری و در کیسه های پلاستیکی کنار هم چیده می شوند
رابطه هلند و روسیه
هلند از گذشته با روسیه رابطه خوبی داشته است و سده ها است که این دو کشور توانسته اند این رابطه خوب را نگاه دارند. دلیل اصلی آن هم این بوده که این رابطه به گونه ای جهت داده شده و هدایت گردیده است که منافع هر دو طرف را برآورده می سازد و به سود هر دو کشور می باشد. حتی در سالهای اخیر که رابطه غرب با روسیه به سردی گراییده است، این دو کشور توانسته اند به رابطه خوب خود ادامه دهند.
هلند از نظر اقتصادی منافع بسیار مهمی در این رابطه دارد و به آسانی حاضر نیست از آنها دست بکشد. تنها در زمینه انرژی، هلند سالانه بیش از ۲۰ میلیارد یورو، گاز و نفت از روسیه وارد می کند، که سپس آن را با سود خوبی به دیگر کشورهای اروپایی می فروشد.. افزون بر آن، هلند سالانه نزدیک به ۷ میلیارد یورو کالا به روسیه صادر می کند که بیشتر آن را ماشین آلات تشکیل می دهد. در واقع روسیه به یکی از بازارهای مهم هلند تبدیل شده است و شرکتهای بزرگ هلندی در روسیه از جایگاه مناسب و خوبی برخوردارند. همراهی شرکت نفتی شل در پروژه ساخالین و فروش تولیدات شرکت فیلیپس در روسیه، تنها دو نمونه از این دست است.
واردات و صادرات هلند به روسیه
در مورد رابطه تاریخی هلند و روسیه همین کافی است که بدانیم پطر بزرگ، برای دریافتن راز و رمز کشورهای پیشرفته آن زمان بویژه در مورد نیروی دریایی، به هلند آمده بود.
پطر بزرگ در هلند. گفته می شود که او برای گسترش نیروی دریایی روسیه از تجربیات هلندی ها استفاده کرده بود. وجود واژه های هلندی در نیروی دریایی روسیه به جا مانده از همان زمان است.
او حتی یک هفته را در پوشش یک آواره در این خانه در شهرک زاندام در غرب هلند به سر برده بود :
پطر بزرگ از ۱۸ تا ۲۵ آگوست ۱۶۹۷ میلادی در پوشش یک آواره در این خانه به سر برد.
امروزه نیز ماریا پوتین دختر رئیس جمهور روسیه در هلند زندگی می کند. او چندین سال است که همراه با شریک زندگیش که یک مهندس هلندی می باشد، در شهرک فورسخوتن در غرب هلند به سر می برد.
ولادیمیر پوتین، ماریا پوتین و شریک زندگیش یورت فراسن
ماریا پوتین و شریک زندگیش یورت فراسن در این آپارتمان در شهرک فورسخوتن زندگی می کنند.
این موارد، همه نشان دهنده این است که رابطه هلند و روسیه، یک رابطه تاریخی و دارای پایه می باشد. البته مهمترین نقش را در این مورد، منافع اقتصادی بازی می کند. در واقع هلند را می توان در این مورد با ترکیه مقایسه کرد. البته با یک تفاوت بزرگ: برای هر دو کشور، منافع اقتصادی بسیار مهم و تعیین کننده است. البته با این تفاوت که ترکیه برای منافع اقتصادی حاضر است با هر کشوری به دشمنی بپردازد، در حالی که هلند برای رسیدن به منافع اقتصادی اش، می کوشد با همه از در دوستی وارد شود. البته این روش هم، همیشه پاسخ نمی دهد و در مواردی مجبور است دست به انتخاب بزند و یکی از دو طرف را برگزیند.
در رابطه با دوستی هلند و روسیه نیز، بیشتر کشورهای غربی از جمله آمریکا ناخرسند بودند و حتی در پارلمان اروپا نیز این رابطه سبب رویارویی هلند با کشورهایی مانند لهستان می شد. با این حال، هلند راه خود را ادامه داده و می کوشید به گونه ای آرام با هر دو طرف در ارتباط باشد و هر جا هم که لازم می شد قاطعیت خود را نشان می د. به عنوان نمونه به هنگام المپیک زمستانی سوچی، هلند بر خلاف دیگر کشورهای غربی نه تنها فعالانه شرکت کرد بلکه سران خود از جمله نخست وزیر و پادشاه خود را به دیدار پوتین در سوچی فرستاد.
ولادیمیر پوتین، ویلم الکساندر پادشاه هلند و همسرش در سوچی
از آغاز درگیری ها در اوکرین، شرایط برای هلند روز بروز دشوارتر شد. نابسامانی های روزافزون در اوکراین، سبب شد تا کشورهایی مانند لهستان انتقاد خود از روسیه را سخت تر کرده و برخی از اعضای اتحادیه را با خود همسو کند. در ماههای اخیر به روشنی پیدا بود که دو گروه در اتحادیه اروپا به رویارویی با یکدیگر می پردازند. گروهی با مرکزیت لهستان که خوستار اعمال بایکوت های سخت بر ضد روسیه و ایزوله کردن این کشور بود. و در برابر آن گروهی به سرکردگی هلند، که می خواست از تندروی اروپا در مورد روسیه و بویژه اعمال بایکوت های سخت اقتصادی، که به خود او مربوط می شد، پیشگیری کند.
هر بار که در پارلمان اروپا سخن از سخت گیری بر ضد روسیه می شد، هلند مستقیم یا غیر مستقیم به مخالفت با آن بر می خواست. حتی در نشستی که پیش از سرنگونی هواپیمای مالزی، در پارلمان اروپا انجام گرفت، هلند همانند گذشته مخالفت خود را با اعمال بایکوت های سخت بر ضد روسیه نشان داد و نگذاشت که در قطعنامه صادر شده سخنی از بایکوت اقتصادی روسیه به میان بیاید.
اما پس از سرنگونی هواپیمای مالزی د اوکراین، همه چیز تغییر کرد. از همان آغاز پیدا بود که این رویداد، بر رابطه هلند و روسیه تاثیر بزرگی خواهد گذاشت. در هنگامی که مارک روته، نخست وزیر هلند می کوشید که روسیه را به آرامی خطاب کرده و از این کشور بخواهد که بر مخالفان شرق اوکراین فشار بیاورد تا همکاری لازم را برای گرداوری اجساد و انجام پژوهش های میدانی در مورد این رویداد انجام دهد، آمریکا، انگلستان و استرالیا با لحن تندی، روسیه را مستقیم و غیر مستقیم متهم به دست داشتن در این جنایت می کردند. و حتی آرام آرام زمزمه هایی در خود هلند آغاز شد که دولت را به قاطعیت بیشتر در مقابل روسیه فرا می خواند.
اکنون این دولت هلند است که (از روی میل یا به اجبار) خواستار سخت گیری بیشتر در مورد روسیه می شود. چیزی که تا همین هفته گذشته، کمتر کسی آن را باور می کرد. و این درست همان چیزی است که آمریکا، اوکراین و کشورهای تندرو اتحادیه اروپا مانند لهستان می خواستند.
فرانس تیمرمانس وزیر امور خارجه هلند در ۲۲ ژولای ۲۰۱۴ در سازمان ملل خواستار اعمال بایکوت تازه ای بر ضد روسیه شد. تا پیش از این هلند، در مورد روسیه از خود مدارا نشان می داد. البته دلیل اصلی آن منافع اقتصادی خود این کشور بود. اکنون پس از سرنگونی هواپیمای مالزیایی، به نظر می رسد که دیدگاه این کشور نسبت به روسیه (از روی اجبار) تغییر کرده است.
نتیجه گیری
با در کنار هم گذاشتن آن چه که به میان آمد، می توان نتیجه گیری کرد که شرایط بوجود آمده پس از سرنگونی پرواز ام اچ ۱۷، به سود آمریکا، اوکراین و کشورهای تندرو اتحادیه اروپا مانند لهستان می باشد و بیش از هر کس به هلند و کشورهای میانه رو اتحادیه اروپا مانند آلمان زیان می رساند.
البته بازنده اصلی، صلح جهانی است. در آینده خواهیم دید که این رویداد، سبب رادیکالیزه شدن هر چه بیشتر اختلافات شرق و غرب شده و صلح جهانی را به سختی مورد تهدید قرار خواهد داد. هر چه پیشتر می رویم مرزبندی در سیاست های غرب و شرق روشنتر و اختلافات میان آنها ژرفتر می گردد.
البته در صورتی که ثابت شود، نه مخالفان شرق اوکراین، بلکه دولت و ارتش این کشور در پشت سرنگونی این هواپیما قرار داشته اند، شرایط می تواند روند و جهت دیگری پیدا کند. در غیر این صورت باید منتظر واکنش های خطرناک از سوی شرق در آینده ای نه چندان دور، و پاسخ های خطرناکتر از آن از سوی غرب باشیم.
با همه اینها، یک پرسش همچنان ذهن آدمی را به خود سرگرم می کند و آن این که آیا این رویداد تنها یک تصادف از روی اشتباه بود و یا این که کسانی که امروز از نتایج آن سود می برند، خود دست به کار شده و آن را به انجام رساندند؟
فراموش نکنیم که دولت لهستان و بویژه وزیر خارجه این کشور، یکی از مجریان اصلی سیاست های آمریکا در مورد اوکراین است. افزون بر آن، آمریکا مخالف وابستگی اروپا به گاز روسیه است و آن را در درازمدت به عنوان یک تهدید به شمار می آورد. آمریکا به سود اروپا می داند که نفت و گازش را به جای روسیه از آنها خریداری کند. حتی اگر بهای آن گرانتر از گاز روسیه باشد!
بن مایه ها:
http://www.ad.nl/ad/nl/1012/Nederland/article/detail/3422155/2013/04/08/Dochter-Poetin-woont-in-penthouse-in-Voorschoten.dhtml
http://www.lindanieuws.nl/nieuws/dochter-poetin-woont-in-voorschoten
http://www.npo.nl
http://nl.wikipedia.org/wiki/Tsaar_Peterhuisje
http://www.elsevier.nl/Nederland/nieuws/2014/7/Malaysia-Airlines-192-Nederlanders-in-neergehaalde-MH17-1563311W
http://www.nieuws.nl/entertainment/20140210/Willem-Alexander-aan-het-bier-met-president-Poetin
http://www.ibtimes.com/forensic-investigators-preparing-identify-victims-mh17-crash-dutch-examiners-briefed-1635938
روز ۱۷ ژولای ۲۰۱۴ برابر با ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۳، هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ متعلق به شرکت هواپیمایی مالیزیا ایرلاین با ۲۹۸ سرنشین، در اوکراین و در نزدیکی مرز روسیه سرنگون شد. همه سرنشینان این هواپیما جان باختند.
کشورهای غربی نیز همسو با منافع سیاسی-اقتصادی خود، روسیه را به باد انتقاد گرفته و این کشور را در قربانی مسافران بیگناه شریک دانستند. آمریکا، استرالیا و انگلستان و چند کشور غربی دیگر با سخنان تندی، پوتین را تهدید به بایکوت بیشتر نمودند و بدون آن که دلیل قاطع و روشنی بیاورند، اعلام کردند که تردیدی ندارند مخالفان دولت اوکراین اقدام به سرنگونی هواپیمای مسافربری نموده اند.
از سوی دیگر روسیه و مخالفان شرق اوکراین، هر گونه دخالتی را در این جنایت رد کرده و با قاطعیت اعلام نمودند که ارتش اوکراین در پشت این جنایت سهمناک قرار دارد. فرماندهان ارتش روسیه حتی، با برپایی کنفرانس خبری و نشان دادن تصآویر مرتبط با این جنایت و طرح پرسش هایی از دولت اوکراین، این کشور را گناهکار اصلی معرفی نمودند. پوتین نیز با اعلام انزجار از این جنایت وحشتناک، خواستار پژوهش بیطرفانه در این مورد شد.
سرو صدا و جنجالی که بیدرنگ پس از رخ دادن این رویداد به راه افتاد، و این واقعیت که دو طرف درگیر، منتظر تحقیق و پژوهش در این مورد نمانده و بلافاصله انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفته اند، می تواند دلیلی بر این باشد که این رویداد ناگوار نه یک تصادف ناخواسته، بلکه یک دسیسه حساب شده بوده که از پیش برنامه ریزی شده است.
برخی، این رویداد را در پیوند با حمله اسرائیل به غزه می دانند و بر این باورند که این رویداد سبب شد تا اذهان ملتها به جای پرداختن به جنایات اسرائیل در غزه، متوجه هواپیمای سرنگون شده در اوکراین گردد و به اسرائیل فرصت دهد تا با خیال آسوده، دست به کشتار بیرحمانه فلسطینی ها بزند. هر چند که این باور می تواند درست باشد، با این همه، به نظر می رسد که هدفی بزرگتر از آن در پشت این جنایت نهفته باشد. برای یافتن این هدف، در آغاز باید دید، کشته شدگان چه کسانی هستند و کشته شدن این افراد چه چیزی را می تواند سبب شود.
تابعیت قربانیان رویداد
در یکی از آخرین گزارش ها، تابعیت کشته شدگان پرواز ام اچ ۱۷ به قرار زیر اعلام شده است:
۱۹۳ نفر هلندی (یکی از آنها دارای پاسپورت آمریکایی نیز بوده است)
۴۴ نفر مالزیایی (۱۵ نفر از آنها کادر پرواز را تشکیل می داده اند)
۲۷ نفر استرالیایی
۱۲ نفر اندونزیایی
۱۰ نفر انگلیسی (یکی از آنها دارای پاسپورت آفریقای جنوبی نیز بوده است)
۴ نفر آلمانی
۴ نفر بلژیکی
۳ نفر فیلیپینی
۱ نفر کانادایی
به روشنی پیداست که بیشتر سرنشینان این پرواز را هلندی ها تشکیل می داده اند. ولی آیا این واقعیت می تواند سرنخی به دست بدهد؟ برای روشن شدن آن باید در آغاز این پرسش را پاسخ داد که چرا، درست هلندی ها باید کشته می شدند؟ مگر کشته شدن هلندی ها چه تغییراتی را سبب می شد که کسانی بخواهند به آن دست بزنند؟ برای یافتن پاسخ باید کمی به عقب برگشت.
هلند از گذشته با روسیه رابطه خوبی داشته است و سده ها است که این دو کشور توانسته اند این رابطه خوب را نگاه دارند. دلیل اصلی آن هم این بوده که این رابطه به گونه ای جهت داده شده و هدایت گردیده است که منافع هر دو طرف را برآورده می سازد و به سود هر دو کشور می باشد. حتی در سالهای اخیر که رابطه غرب با روسیه به سردی گراییده است، این دو کشور توانسته اند به رابطه خوب خود ادامه دهند.
هلند از نظر اقتصادی منافع بسیار مهمی در این رابطه دارد و به آسانی حاضر نیست از آنها دست بکشد. تنها در زمینه انرژی، هلند سالانه بیش از ۲۰ میلیارد یورو، گاز و نفت از روسیه وارد می کند، که سپس آن را با سود خوبی به دیگر کشورهای اروپایی می فروشد.. افزون بر آن، هلند سالانه نزدیک به ۷ میلیارد یورو کالا به روسیه صادر می کند که بیشتر آن را ماشین آلات تشکیل می دهد. در واقع روسیه به یکی از بازارهای مهم هلند تبدیل شده است و شرکتهای بزرگ هلندی در روسیه از جایگاه مناسب و خوبی برخوردارند. همراهی شرکت نفتی شل در پروژه ساخالین و فروش تولیدات شرکت فیلیپس در روسیه، تنها دو نمونه از این دست است.
در رابطه با دوستی هلند و روسیه نیز، بیشتر کشورهای غربی از جمله آمریکا ناخرسند بودند و حتی در پارلمان اروپا نیز این رابطه سبب رویارویی هلند با کشورهایی مانند لهستان می شد. با این حال، هلند راه خود را ادامه داده و می کوشید به گونه ای آرام با هر دو طرف در ارتباط باشد و هر جا هم که لازم می شد قاطعیت خود را نشان می د. به عنوان نمونه به هنگام المپیک زمستانی سوچی، هلند بر خلاف دیگر کشورهای غربی نه تنها فعالانه شرکت کرد بلکه سران خود از جمله نخست وزیر و پادشاه خود را به دیدار پوتین در سوچی فرستاد.
هر بار که در پارلمان اروپا سخن از سخت گیری بر ضد روسیه می شد، هلند مستقیم یا غیر مستقیم به مخالفت با آن بر می خواست. حتی در نشستی که پیش از سرنگونی هواپیمای مالزی، در پارلمان اروپا انجام گرفت، هلند همانند گذشته مخالفت خود را با اعمال بایکوت های سخت بر ضد روسیه نشان داد و نگذاشت که در قطعنامه صادر شده سخنی از بایکوت اقتصادی روسیه به میان بیاید.
اما پس از سرنگونی هواپیمای مالزی د اوکراین، همه چیز تغییر کرد. از همان آغاز پیدا بود که این رویداد، بر رابطه هلند و روسیه تاثیر بزرگی خواهد گذاشت. در هنگامی که مارک روته، نخست وزیر هلند می کوشید که روسیه را به آرامی خطاب کرده و از این کشور بخواهد که بر مخالفان شرق اوکراین فشار بیاورد تا همکاری لازم را برای گرداوری اجساد و انجام پژوهش های میدانی در مورد این رویداد انجام دهد، آمریکا، انگلستان و استرالیا با لحن تندی، روسیه را مستقیم و غیر مستقیم متهم به دست داشتن در این جنایت می کردند. و حتی آرام آرام زمزمه هایی در خود هلند آغاز شد که دولت را به قاطعیت بیشتر در مقابل روسیه فرا می خواند.
اکنون این دولت هلند است که (از روی میل یا به اجبار) خواستار سخت گیری بیشتر در مورد روسیه می شود. چیزی که تا همین هفته گذشته، کمتر کسی آن را باور می کرد. و این درست همان چیزی است که آمریکا، اوکراین و کشورهای تندرو اتحادیه اروپا مانند لهستان می خواستند.
با در کنار هم گذاشتن آن چه که به میان آمد، می توان نتیجه گیری کرد که شرایط بوجود آمده پس از سرنگونی پرواز ام اچ ۱۷، به سود آمریکا، اوکراین و کشورهای تندرو اتحادیه اروپا مانند لهستان می باشد و بیش از هر کس به هلند و کشورهای میانه رو اتحادیه اروپا مانند آلمان زیان می رساند.
البته بازنده اصلی، صلح جهانی است. در آینده خواهیم دید که این رویداد، سبب رادیکالیزه شدن هر چه بیشتر اختلافات شرق و غرب شده و صلح جهانی را به سختی مورد تهدید قرار خواهد داد. هر چه پیشتر می رویم مرزبندی در سیاست های غرب و شرق روشنتر و اختلافات میان آنها ژرفتر می گردد.
البته در صورتی که ثابت شود، نه مخالفان شرق اوکراین، بلکه دولت و ارتش این کشور در پشت سرنگونی این هواپیما قرار داشته اند، شرایط می تواند روند و جهت دیگری پیدا کند. در غیر این صورت باید منتظر واکنش های خطرناک از سوی شرق در آینده ای نه چندان دور، و پاسخ های خطرناکتر از آن از سوی غرب باشیم.
با همه اینها، یک پرسش همچنان ذهن آدمی را به خود سرگرم می کند و آن این که آیا این رویداد تنها یک تصادف از روی اشتباه بود و یا این که کسانی که امروز از نتایج آن سود می برند، خود دست به کار شده و آن را به انجام رساندند؟
فراموش نکنیم که دولت لهستان و بویژه وزیر خارجه این کشور، یکی از مجریان اصلی سیاست های آمریکا در مورد اوکراین است. افزون بر آن، آمریکا مخالف وابستگی اروپا به گاز روسیه است و آن را در درازمدت به عنوان یک تهدید به شمار می آورد. آمریکا به سود اروپا می داند که نفت و گازش را به جای روسیه از آنها خریداری کند. حتی اگر بهای آن گرانتر از گاز روسیه باشد!
بن مایه ها:
http://www.ad.nl/ad/nl/1012/Nederland/article/detail/3422155/2013/04/08/Dochter-Poetin-woont-in-penthouse-in-Voorschoten.dhtml
http://www.lindanieuws.nl/nieuws/dochter-poetin-woont-in-voorschoten
http://www.npo.nl
http://nl.wikipedia.org/wiki/Tsaar_Peterhuisje
http://www.elsevier.nl/Nederland/nieuws/2014/7/Malaysia-Airlines-192-Nederlanders-in-neergehaalde-MH17-1563311W
http://www.nieuws.nl/entertainment/20140210/Willem-Alexander-aan-het-bier-met-president-Poetin
http://www.ibtimes.com/forensic-investigators-preparing-identify-victims-mh17-crash-dutch-examiners-briefed-1635938
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
__________________
____________________________________________________
Sarneguniye havāpeymāye Māleziāyi
be sude keh, va be ziāne che kasi ast?
be sude keh, va be ziāne che kasi ast?
Sarneguniye havāpeymāye Māleziyāyi
Ruze 17 Ĵulāy 2014 barābar bā 24 Tirmāhe 1393, havāpeymāye Boeing 777 motaaleq be Sherkate Havāpeymāyiye Malaysia Airline bā 298 sarneshin, dar Ukrāyin va dar nazdikiye marze Russiye sarnegun shod. Hameye sarneshināne in havāpeymā jān bākhtand.
Lāsheye havāpeymāye Boeing 777 motaaleq be Sherkate Havāpeymāyiye Malaysia Airline
Ruze 17 Ĵulāy 2014 barābar bā 24 Tirmāhe 1393, havāpeymāye Boeing 777 motaaleq be Sherkate Havāpeymāyiye Malaysia Airline bā 298 sarneshin, dar Ukrāyin va dar nazdikiye marze Russiye sarnegun shod. Hameye sarneshināne in havāpeymā jān bākhtand.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
______________________________