اینا کوکورودزا، مادری که با وجود متلاشی شدن پاهایش، در اندیشه فرزندانش است و این گونه با نگاهش آخرین درخواست خود را خواهش می کند. براستی که مهر مادری شگفت انگیز است! |
از آغاز روز، درگیری ها میان سربازان ارتش و مخالفان دولت بالا گرفته است. صدای رگبار گلوله ها از هر سو شنیده می شود...
ساعت نزدیک به سه پس از نیمروز است که یک فروند هواپیمای سوخوی ۲۵ با صدای ترسناکی در هوا ظاهر شده و با پرتاب چندین موشک شروع به بمباران شهر می کند.
بخوبی پیداست که مرکز شهر و بویژه ساختمان اداره مرکزی مورد هدف قرار گرفته است.
برخی، بویژه دولتی ها می گویند که موشک های پرتاب شده، قابل هدایت نبوده اند و این ساختمان به عمد مورد هدف قرار نگرفته بوده است. ولی مخالفان این را رد می کنند و می گویند که اتفاقا این موشک ها بسیار دقیق هستند و این ساختمان، به عنوان سمبل دولت تازه که مخالف دولت کیف است، حساب شده و از روی قصد مورد پرتاب موشک قرار گرفته است.
اینا کوکورودزا، کارمند صندوق بازنشستگی شیفته سروده های خیام و آثار پائولو کوئلو بود و به زندگی و فرزندانش عشق می ورزید |
شاخه های شکسته درختان، اتومبیل های آسیب دیده و سوراخ های ایجاد شده در دیوار ساختمان، نشان از سهمگین بودن رویداد را می دهد.
پیش تر که می رود نخستین کشته و زخمی ها را می بیند... به زنی زخمی، که با سر و روی خونی، بر زمین نشسته است نزدیک می شود. ولی این زن بی درنگ به در ورودی و کشته های آن سمت اشاره می کند و از او می خواهد که به یاری آنها بشتابد.
این شخص که به سختی تحت تاثیر قرار گرفت است، خود را به در ورودی ساختمان نزدیک می کند. خون همه جا را گرفته است. پیکرهای بی جان چندین زن و مرد بر روی زمین دیده می شوند. برخی از آنها بدون دست و پا هستند و به سختی آسیب دیده اند...
زنی از کمر به پایین بسیار آسیب دیده و برخی از اعضای بدنش را از دست داده است ... با این که زمین گیر شده و نمی تواند خود را جابجا کند ولی هنوز جان دارد. او "اینا کوکورودزا" متولد ۱۸ ژولای ۱۹۶۶ می باشد که دارای همسر و دو فرزند دختر است. "اینا" آخرین خواهش خود را این گونه درخواست می کند.
دیالوگ زیر از گفتگوی "اینا" در ویدئوی پایین، گرفته شده است:
-خواهش می کنم یک تلفن ...
مرد صدایی می شنود ولی نمی داند از کدام سمت است.
-کجایی؟
"اینا" سرش را بلند می کند و می گوید:
-همینجا، نزدیک تو .... خواهش می کنم منو یاری کن ....
مرد نزدیکتر می شود و می گوید:
-بگو چی شده... یک چیزی بگو
"اینا" در حالی که بخوبی پیداست همه توان خود را به کار گرفته است پاسخ می دهد:
-ببخشید، ولی می تونم خواهش کنم به بچه هایم زنگ بزنم؟ ....
(سپس سرش به زمین می افتد ... و جان می دهد....)
اینا کوکورودزا، کارمند صندوق بازنشستگی، شیفته سروده های خیام و آثار پائولو کوئلو بود و به زندگی و فرزندانش عشق می ورزید. در پروفیل اینترنتی او نوشته ای به این مضمون دیده می شد:
"مردم همیشه به اندرز دیگران نیاز ندارند، آنها گاهی هم به، یک دست که آنها را پشتیبانی کند، یک گوش که بتواند آنها را بشنود و یک قلب که بتواند آنها را درک کند، نیاز دارند."
هم میهنان گرامی،
آنهایی که ادعا می کنند با به موشک بستن مردم و قصابی کردن آنها می خواهند دمکراسی برای کشور بیاورند دروغ می گویند.
مبادا گول این دروغ بزرگ را بخوریم!
بهوش باشیم که بدتر از این را برای ما برنامه ریزی کرده اند.
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
__________________
____________________________________________________
Ākherin darkhāste yek mādar
Az āghāze ruz, dargirihā miāne sarbāzāne artesh va mokhālefāne doulat bālā gerefte ast. Sedāye ragbāre golulehā az har su shenide mishavad….
Sāat nazdik be se pas az nimruz ast ke yek farvand havāpeymāye Sokhoi-25 bā sedāye tarsnāki dar havā zāher shode va bā partābe chandin mushak, shoru be bombārāne shahr mikonad.
Be khubi peydāst ke markaze shahr va beviĵe sākhtemāne edāreye markazi mourede hadaf qarār gerefte ast.
Barkhi, beviĵe doulatihā miguyand ke mushakhāye partāb shode, qābele hedāyat nabudeand va in sākhtemān be amd mourede hadaf qarār nagerefte bude ast. Vali mokhālefān in rā radd mikonand va miguyand ke ettefāqan in mushakhā besyār daqiq hastand va in sākhtemān, be onvāne sambole doulate tāze ke mokhālefe doulate Kief ast, hesāb shode va az ruye qasd mourede partābe mushak qarār gerefte ast.
Inna Kukurudza, kārmande Sanduqe Bāzneshastegi, shifteye sorudehāye Khayyām va āsāre Paulo Coelho bud va be zendegi va farzandānash eshq mivarzid |
Shākhehāye shekasteye derakhtān, otomobilhāe āsib dide va surākhhāye ijād shode dar divāre sākhtemān, neshān az sahmgin budane ruydād midahad.
Pishtar ke miravad nokhostin koshte va zakhmihā rā mibinad… Be zani zakhmi ke bā sar o ruye khuni, bar zamin neshaste ast nazdik mishavad. Vali in zan biderang be dare vorudi va koshtehāye ān samt eshāre mikonad va az u mikhāhad ke be yāri ānhā beshetābad.
In shakhs ke be sakhti tahte taasir qarār gerefte ast, khod rā be dare vorudiye sākhtemān nazdik mikonad. Khun hame jā rā gerefte ast. Peykarhāye bijāne chandin zan va mard bar ruye zamin dide mishavand. Barkhi az ānhā bedyne dast o pā hastand va be sakhti āsib dideand…
Zani az kamar be pāyin besyār āsib dide va barkhi az aazāye badanash rā az dast dāde ast… bā in ke zamingir shode va namitavānad khod rā jābejā jonad, vali hanuz jān dārad. U Innā Kukurudzā motavallede 18 Ĵulāy 1966 mibāshad ke dārāye hamsar va do farzande dokhtar ast. Innā ākherin khāheshe khod rā in gune darkhāst mikonad.
Diāloge zir az goftoguye Innā dar videoye pāyin gerefte shode ast:
-Khāhesh mikonam yek telefon…
Mard sedāyi mishenavad vali namidānad az kodām samt ast:
-Kojāyi?
Innā sarash rā boland mikonad va miguyad:
-Haminjā, nazdike to … khāhesh mikonam mano yāri kon …
Mard nazdiktar shode va miguyad:
-Begu chi shode … yek chizi begu …
Innā dar hāli ke be khubi peydāst hameye tavāne khod rā be kār gerefte ast pāsokh midahad:
-Bebakhshid, vali mitunamkhāhesh konam be bachehāyam zang bezanam? …
(sepas sarash be zamin mioftad … va jān midahad …)
Innā Kukurudzā, kārmande Sanduqe Bāzneshastegi, shifteye sorudehāye Khayyām va āsāre Paulo Coelho bud va be zendegi va farzandānash eshq mivarzid. Dar profile internetiye u neveshteyi be in mazmun dide mishod:
“Mardom hamishe be andarze digarān niāz nadārand. Ānhā gāhi ham be, yek dast ke ānhā rā poshtibāni konad, yek gush ke betavānad ānhā rā beshnavad va yek qalb ke betavānad ānhā rā dark konad, niāz dārand.”
Hammihanāne gerāmi,
Ānhāyi ke eddeā mikonand, bā be mushak bastane mardom va qassābi kardane ānhā mikhāhand demikrāsi barāye keshvar biāvarand dorugh miguyand.
Mabādā gule in dorughe bozorg rā bekhorim!
Behush bāshim ke badtar az in rā barāye mā barnāmerizi kardeand.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!
______________________________