می گفت کاری که اسرائیلی ها بر سر این عرب های بیچاره می آوردند، چند تن از آنان را تا مرز روانی شدن برده بود. در ساعتهای استراحت و بهنگام دیدن فیلم، اجازه داشتند با پوشش سنتی خود، در آمفی تاتر حضور پیدا کنند. آنگاه بود که اسرائیلی ها فرصت پیدا می کردند با کشیدن دشداشه و گذاشتن پا روی دامن بلند عربها، جانشان را به لب برسانند. البته این کار تنها به عربها محدود نمی شد. اسرائیلی ها سر به سر همه می گذاشتند مگر یک گروه: افسران ایرانی. این تنها گروهی بود که اسرائیلی ها از آن حساب می بردند.
در دوره شاه، رقابتی سخت میان لابی اسرائیل و لابی ایران وجود داشت. همان گونه که می دانید این لابی ها در سیاست خارجی آمریکا تاثیر داشته و اهداف کشور خود را در تصمیم گیری های آمریکا دنبال می کردند. لابی اسرائیل بدلایل گوناگون، از قدرتمندترین لابی ها در آمریکا بود و کمتر کشوری می توانست با آن به رقابت بپردازد. تنها لابی که زیر بار لابی اسرائیل نمی رفت و در سالهای ۵۰ خورشیدی، به رقیبی خطرناک برای لابی اسرائیل در آمده بود، لابی ایران بود.
انقلاب ۵۷ این رقابت تنگاتنگ را به سود لابی اسرائیل به پایان برد. اکنون اسرائیل می توانست بدون رقیبی جدی، اهداف خود را به پیش ببرد، و این کار را سی سال ادامه دهد. سی سالی که می توان آن را، بدترین سالها در روابط ایران و آمریکا دانست. در این که کسانی بویژه در آغاز انقلاب با تندروی های خود آب به آسیاب دشمن ریختند و روابط با آمریکا را نابخردانه بهم زدند، سخنی نیست. ولی یکدندگی آمریکا برای مخالفت همه جانبه با ایران و ادامه این تنش، بسیار شگفت انگیز است.
آگاهان بر این باورند که بایکوت اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و علمی ایران هر چند این کشور را زیر فشار خواهد گذاشت ولی آمریکا خود نیز از این بایکوت ها آسیب خواهد دید، و این بایکوت ها سب گسترش نفوذ روسیه و چین در ایران خواهد شد. در دراز مدت نیز، این دشمنی لجوجانه، که حتی گرسنگی دادن به ملت ایران را روا می داند، می تواند بر دید ملت ایران نسبت به آمریکا تاثیر مخربی داشته باشد. چیزی که بدون تردید بر ضد اهداف ملی خود آمریکاست. ولی با این وجود، به ادامه آن پافشاری می کند. دلیل آن هم در یک جا نهفته است: لابی اسرائیل!
برای لابی اسرائیل حتی مهم نیست که آمریکا در بدترین شرایط اقتصادی پس از سالهای ۱۹۳۰ قرار گرفته است و دشمنی همه جانبه با ایران می رود که خود آمریکا را نیز غرق کند. لابی اسرائیل تنها یک چیز را دنبال می کنند و آن این است که به هر وسیله ای که شده از “شر” این رقیب خطرناک (ایران) آزاد شود. آنها شرایط را بهتر از هر زمانی دیگری برای پیاده کردن اهداف خود می بینند. چون حکومت اسلامی در ایران ظاهرا کمتر از هر حکومت دیگری به ملی گرایی اهمیت داده و کار را برای اسرائیلی ها آسانتر کرده است.
ولی از درون همین حکومت، گروهی سر بر آوردند و با دید درستی که نسبت به نابسامانی های کشور داشتند، با یاری جستن از فرهنگ و مکتب ایرانی، به یافتن چاره ای برای دشواری های کشور پرداخته و در سیاست خارجی نیز با درک درستی که از شرایط منطقه داشتند، جلوی یکه تازی های اسرئیل را گرفتند.
این کار بارها در تاریخ ایران، از دستگاه خلافت اسلامی گرفته تا حکومت مغولها رخ داده است. درست در زمانی که بنظر می رسید همه چیز برای فروپاشی کلی این سرزمین آماده شده است، کسی، از گوشه ای از این خاک سر بر آورده و با چنگ زدن به اندیشه های میهن پرستانه، سرنوشت آن را تغییر داده است. این بار نیز به همان گونه خواهد بود. اسرائیل، سرانجام مجبور خواهد شد که در آمفی تاتر منطقه نیز، از ایران حساب ببرد.
پیام دوستی آقای پرز، تنها برای خام کردن ملت ایران است! اگر راست می گویند آن را در عمل تابت کنند. و بجای تشویق غرب به بایکوت همه جانبه ملت ایران، بجای آموزش گروههای تروریستی مانند مجاهدین خلق، بجای پشتیبانی از گروههای تجزیه طلب از ریگی گرفته تا الاهواز، بجای ایجاد و پرورش گروههای ضد ایرانی در کردستان عراق و آذربایجان زیر سلطه علیف، بجای فرستادن تروریست به ایران و کشتن جوانان دانشمند ایرانی، بجای حمله به فرهنگ ایران در هالیود که یکی از مراکز نفوذ اسرائیل است، بجای سیاه کردن نام ایران و هر آنچه که بوی ایران دارد، نشان دهند که براستی سپاسگزار پادشاه ایرانی هستند که دوهزار و پانصد سال پیش نیاکان آنها را از نیستی رهانید.
تا آن زمان، باورکردن ادعای دوستی اسرائیل، یک ساده انگاری محض است.
اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!
________________________
____________________________________________________
Payāme dustiye āqāye Shimon Peres
Migoft kāri ke Esrāilihā bar sare in Arabhāye bichāre miāvardand, chand tan az ānān rā tā marze ravāni shodan borde bud. Dar sāathāye esterāhat va be hangāme didane film, ejāze dāshtand bā pusheshe sonnatiye khod dar āmfitaātr hozur peydā konand. Āngāh bud ke Esrāilihā forsat peydā mikardand bā keshidane dashdāshe va gozāshtane pā ruye dāmane bolande Arabhā, jāneshān rā be lab berasānand. Albatte in kār tanhā be Arabhā mahdud namishod. Esrāilihā sar be sare hame migozāshtand, magar yek goruh: afsarāne Irāni. In tanhā goruhi bud ke Esrāilihā az ān hesāb mibordand.
Dar doureye Shāh, reqābati sakht miāne lābiye Esrāil va lābiye Irān vojud dāsht. Hamān gune ke midānid in lābihā dar siāsate khārejiye Āmrikā taasir dāshte va ahdāfe keshvare khod rā dar tasmimgirihāye Āmrikā donbāl mikardand. Lābiye Esrāil be dalāyele gunāgun, az qodratmandtarin lābihā dar Āmrikā bud va kamtar keshvari mitavānest bā ān be reqābat bepardāzad. Tanhā labiyi ke zire bāre lābiye Esrāil namiraft va dar sālhāye 50 Khorshidi, be raqibi khatarnāk barāye lābiye Esrāil darāmade bud, lābiye Irān bud.
Enqelābe 57 in reqābate tangātang rā be sude lābiye Esrāil be pāyān bord. Aknun Esrāil mitavānest bedune raqibi jeddi, ahdāfe khod rā be pish bebarad, va in kār rā si sāl edāme dahad. Si sāli ke mitavān ān rā, badtarin sālhā dar ravābete Irān va Āmrikā dānest. Dar in ke kasāni beviĵe dar āghāze enqelāb bā tondravihāye khod āb be āsiābe doshman rikhtand va ravābet bā Āmrikā rā nābekhradāne be ham zadand sokhani nist. Vali yekdandegiye Āmrikā barāye mokhālefate hamejānebe bā Irān va edāmeye in tanesh, besyār shegeftangiz ast.
Āgāhān bar in bāvarand ke bāykote eqtesādi, siāsi, nezāmi, farhangi va elmiye irān, harchand in keshvar rā zire feshār khāhad gozāsht vali Āmrikā khod niz az in bāykothā āsib khāhad did, va in bāykothā sababe gostareshe nofuze Rusiye va Chin dar Irān khāhad shod. Dar derāzmoddat niz, in doshmaniye lajujāne, ke hattā gorosnegi dādan be mellate Irān rā ravā midānad, mitavānad bar dide mellate Irān nesbat be Āmrikā taasire mokharrebi dāshte bāshad. Chizi ke bedune tardid bar zedde ahdāfe melliye khode Āmrikāst. Vali bā in vojud, be edāmeye ān pāfeshāri mikonad. Dalile ān ham dar yek jā nohofte ast: lābiye Esrāil!
Barāye lābiye Esrāil, hattā mohem nist ke Āmrikā dar badtarin sharāyete eqtesādi pas az sālhāye 1930 qarār gerefte ast va doshmaniye hamejānebe bā Irān miravad ke khode Āmrikā rā niz gharq konad. Labiye Esrāil tanhā yek chiz rā donbāl mikonad va ān in ast ke be har vasileyi ke shode az “sharre” in raqibe khatarnāk (Irān) āzād shavad. Ānhā sharāyet rā behtar az har zamāne digari barāye piāde kardane ahdāfe khod mibinand. Chun hokumate Eslāmi dar Irān zāheran kamtar az har hokumate digari be melligerāyi ahammiyat dāde va kār rā barāye Esrāilihā āsāntar karde ast.
Vali az darune hamin hokumat, goruhi sar barāvardand va bā dide dorosti ke nesbat be nābesāmānihāye keshvar dāshtand, bā yāri jostan az farhang va maktabe Irāni, be yāftane chāreyi barāye doshvārihāye keshvar pardākhte va dar siāsate khāreji niz, bā darke dorosti ke az sharāyete mantaqe dāshtand, jelouye yekketāzihāye Esrāil rā gereftand.
In kār bārhā dar tārikhe Irān, az dastgāhe khelāfate Eslāmi gerefte tā hokumate Mogholhā, rokh dāde ast. Dorost dar zamāni ke be nazar mirasid hame chiz barāye forupāshiye kolliye in sarzamin āmāde shode ast, kasi, az gusheyi az in khāk sar barāvarde va bā chang zadan be andishehāye mihanparastāne, sarneveshte ān rā taghyir dāde ast. In bār niz hamān gune khāhad bud. Esrāil, saranjām majbur khāhad shod ke dar āmfitaātre mantaqe niz, az Irān hesāb bebarad.
Payāme dustiye āqāye Peres tanhā barāye khām kardane mellate Irān ast! Agar rāst miguyand ān rā dar amal sābet konand. Va bejāye tashviqe Gharb be bāykote hamejānebeye mellate Irān, bejāye āmuzeshe goruhhāye teroristi mānande Mojāhedine Khalq, bejāye poshtibāni az goruhhāye tajziyetalab az Rigi gerefte tā Alahvāz, bejāye ijād va parvareshe goruhhāye zedde Irāni darKordestāne Erāq va Āzarbāyjāne zire solteye Aliyev, bejāye ferestādane terorist be Irān va koshtane javānāne dāneshmande Irāni, bejāye hamle be farhange Irān dar Hollywood ke yeki az marākeze nofuze Esrāil ast, bejāye siāh kardane nāme Irān va har ānche ke buye Irān dārad, neshān dahand ke be rāsti sepāsgozāre pādshāhe Irāni hastand ke do hezāro pānsad sāle pish niākāne ānhā rā az nisti rahānid.
Tā ān zamān, bāvar kardane eddaāye dustiye Esrāil, yek sādeengāriye mahz ast.
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!